مست است نگاهت و پریشانم کرد
در گوشه چشمان تو مهمانم کرد
من کافرچشمان تو بودم ...اما
محراب نگاه تو مسلمانم کرد
******************
یک بار دگر بیا ولی مست بیا
از جان عزیز شسته ای دست بیا
صد پاره شده دلم خدا می داند
گر طاقت دیدنم چنین هست بیا
*******************
رو کن سوی قبله گر نمازی داری
ازچشم تو پیداست که رازی داری
امشب که خیال او هوادار تو شد!
خوش باش که پیش دوست نازی داری
********************
تو طاقت دیدنم نداری آری
هرچند تو هم غزل تباری آری
این کودک شیطان دلم را آخر
یک شب سر راه می گذاری آری
**********************
ابری شده ای باز که باران داری؟
آخر سر این کوچه غزل می باری!
خیس است نگاهت وگمانم این بار
سهم لب خشکیده ی شالیزاری
**********************
امشب به خیال من تو هم بیداری
در یایی وصد موج درونت داری
در ساحل خاموش خیالم انگار
بوسیده لبت گوشه گندم زاری