ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دانشگاه آزاد
«دانشگاه آزاد»  در قالب غزل (از کتاب طنز تلخِ شیرین محمدعلی رضاپور)
دانشگهی آزاد شد. جیب کسان، آباد شد
 
  هِی شعبه زد. هِی شعبه زد.از قید و بند آزاد شد
 
با شعبه‌هایی آن چنان، بُرده ز دانش‌ها امان
 
  هِی پشت هم آباد شد.هِی پشت هم، دل، شاد شد
 
از بس وطن آباد شد، هر غصّه‌ای بر باد شد
 
  دل، شاد شد.دل، شاد شد. شادا! که دل،دلشاد شد
 
اِشباع شد هر دانشی، آمارها افزایشی
 
  کو‌دانشی؟ کو، کوششی؟ ارفاق شد. امداد شد
 
او پول‌هایی می‌دهد. او نمره‌هایی می‌خرد
 
  او می‌بَرَد . او می‌پَرَد. از دام جهل آزاد شد
 
آن بی‌غشِ اهل عطش، دانشگهِ آزادوش
 
  هر شهر و شهرک شعبه‌اش.واجد شدو ایجاد شد
 
آمار، خوش تعداد شد. هم صاحِب ابعاد شد
 
  لطف و صفا، مازاد شد. فرهنگ، خوش بنیاد شد
 
هر گِرد، گردو می‌شود. هر دانه، آلو می‌شود
 
  هر چهره، مهرو می‌شود. شاگرد بود. استاد شد
 
دانشسرای دولتی، کِی می‌گذارد منّتی؟
 
  سهمیّه دار حُرمتی. زادش گهی مازاد شد
ج
این دیدوبعدش داد شد. گفت:این چنین، بیداد شد
 
  او بید بود و باد شد. بعدش ولی بی‌داد شد
 
دادش نگیردگوش را؛آن گوشِ بس مدهوش را
 
  هوشِ پُر از روپوش را. مُرشد، پیِ ارشاد شد
 
دانشگهِ آزاد ما! ای مایه‌ی امداد ما!
 
  دست تو و چشمان ما، شیرین شد و فرهاد شد
 
مدرک که با ما یار شد، کشورکه مدرکبار شد
 
  وقتی سخن از کار شد، فریاد شد. فریاد شد
 
تا مدرکی دستش رسد، شورِ جوانی  می‌پرد
 
  کارش کجا؟ بارش کجا؟ با لطف حق، داماد شد
 
آزاد مردِ با صفا، کارش عجب دارد صفا!
 
  دارد به هر مدرک، وفا. شادم که از او یاد شد
 

موضوعات :  اجتماعی ، طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1397/9/29 در ساعت : 20:59:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  411


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 9,028 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,173,339
logo-samandehi