دلم امشب اسیرِ زلفِ یاره
بساطِ شور و شعرم بر قراره
نوشتم مطلعی با نا امیدی
که حقّ روسیاها انتظاره ...
شبِ تاریک و نظم و چارپاره
مرکب سرخ و دفتر غرقِ خونه
تمومِ واژهها با غصّه میگن
که شعرِ امشبم رنگِ جنونه
دلی دیوونه و وامونده دارم
خیالم نابسامون و عجیبه
حواسم پیش زوّارِ پیاده ست
دلم دربندِ اربابِ غریبه ...
شبِ تاریک و بغض و نا امیدی
بازم جا موندم و حالم خرابه ...
من از دستِ خدا دلگیرم امشب
نوشتم .. چونکه وقتِ اعتصابه ...
به جونِ مادرِ پهلو شکسته
قسم میدم تمومِ زائراتو
بخوان از تو که این مجنون دوباره ...
ببینه کربلای با صفاتو
حسین جان ... خاک پایِ نوکراتم
فدایِ موکب و موکب نشینات
از امشب یادمون باشه همیشه
قرارِ ما ... تمومِ اربعینات ...
مهران ساغری
اربعین
تاریخ ارسال :
1397/7/30 در ساعت : 11:45:51
| تعداد مشاهده این شعر :
513
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.