ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عباس و علقمه


به قاب آینه عباس بود و علقمه بود



وَ روی پلک سحر اشک بود و زمزمه بود



ستاره بود و خدا بود و آسمان و نخیل



دعای حضرت سجاد و اشک فاطمه بود



به دست های دعا تطمَئنَ  می آویخت



شریعه را دل بی تاب و شور همهمه بود



به استغاثه ی عباس در شریعه ی عشق



سپاه مرده دلان را هزار واهمه بود



به کام هاویه می برد برق شمشیرش



درآن قیامت کبری بساط محکمه بود



چه چشم ها که به دستان او گره می خورد



وَ او خیام حرم را ستون قائمه بود



چراغ خیمه ی شب گریه های بوفاضل



وَ کربلا متبسم به خون مظلمه بود



نگاه هاشمی اش فصل آفرینش را



صریح بود و رسا بود و حُسن خاتمه بود


کلمات کلیدی این مطلب :  عباس ، و ، علقمه ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/9/13 در ساعت : 8:1:14   |  تعداد مشاهده این شعر :  876


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/9/13 در ساعت : 8:52:54
سلام بر استاد فرهیخته ی شعرآیینی.ازین اثر بکر و فاخر مستفیض شدم.

-------------

سپاسگزارم حضرت استاد
ابراهیم حاج محمدی
1390/9/13 در ساعت : 17:17:3
سلام بر شما جناب استاد نظری بقا
سروده ای است بس محکم و استوار و بیاد ماندنی . مأجور باشید .
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/9/14 در ساعت : 7:35:26
سلام آقای نظری بقای بزرگوار

بسیارزیبا واستواروفاخربود

اجرتان با اباعبدالله
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/9/14 در ساعت : 14:51:49
سلام و عرض ارادت استاد
دست مریزاد ، باز هم شور شعر عاشورائیتان دل را به عطر کربلای حسینی معطر کرد
بازدید امروز : 1,433 | بازدید دیروز : 28,342 | بازدید کل : 124,709,199
logo-samandehi