آن روز تیری در دل احساس دیدم
زخمی به شاخ و برگ باغ یاس دیدم
روح پریشان تبر در خواب جنگل
زردینگی در لحظه های داس دیدم
وقتی که می پرسیدم از تنهایی اشک
صدها تَرَک بر گونه ی الماس دیدم
در هفت شهر کربلا هفتاد اقلیم
آوازه ی انی اناالعباس دیدم
از ابن سعد و مارد و از شمر و خولی
صد لشکر پوسیده ی نسناس دیدم
در چشم هاشان عنکبوت و مار و کژدم
در زیر پلک روح شان خناس دیدم
در چرک - زخم بویناک شانه هاشان
زرد اژدهای آتشین انفاس دیدم
در جوشن اندیشه هاشان حلقه حلقه
زنگ یوسوس فی صدورالناس دیدم
خون سیاه سایه های تلخ شب را
در کوچه باغ روشن گیلاس دیدم
از این مصیبت ها بقا! هر صبح و هر شام
آتش درون خامه و قرطاس دیدم
کلمات کلیدی این مطلب :
زخم ،
یاس ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/9/8 در ساعت : 10:17:3
| تعداد مشاهده این شعر :
1029
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.