ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



هاجر


رو در روی فاجعه



آسمان سعه صدر تو بود



هاجر نگاهت تا فرات



با شتاب می دوید



و فرات سرابی بیش نبود



آنطرف تر از نخلستان فولادین



اسماعیلت را به کوه سپردی



از گلوگاهش زمزم سرخ جاری گشت



ماه که شهید شد



درفش سبز را



برپا نگهداشتی



خیمه گاه بی ستون می سوخت



از دلِ چه کسی خبر داشت



با اسارتت



عاشو را تکثیر شد.



.............



(زبان حال امام حسین(ع))



ای سیب های سرخ پدر چیدنی ترین



ای رقص میوه های دلم دیدنی ترین



سیبی که کنده می شود از شاخه می خورد



شاید هزار چرخه چرخیدنی ترین



شاید هزار چرخه و باران نیزه ها...



چترش کجاست لحظه باریدنی ترین



افتادن قشنگ شما دیدنی تر است



مغرور و دلشکسته و بالیدنی ترین



شاید به قصد بوسه زدن تیر می دود



سوی گلوی نازک بوسیدنی ترین؟



...



یک پلک بعد جنگ به پایان رسیده بود



گودال بود و پیکر تابیدنی ترین



تا ریسمان نور تو پرتاب می شود



ما ذره های روزنه رقصیدنی ترین 



 


کلمات کلیدی این مطلب :  هاجر ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/9/5 در ساعت : 18:31:49   |  تعداد مشاهده این شعر :  1138


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

هادی ارغوان
1390/9/7 در ساعت : 9:4:32
عالیه
انتخاب ردیف مناسب نقطه ی قوت شعرتان بود
....
تشکر از لطف و نظر و عنایت تان
مصطفی پورکریمی
1390/9/6 در ساعت : 19:36:3
سلام جناب آقای بینش گرامی


شاید به قصد بوسه زدن تیر می دود

سوی گلوی نازک بوسیدنی ترین؟

هم سپید و هم این غزل بسیار زیبا بودند...موفق باشید.
.....
جناب پور کریمی
تشکر از لطف و عنایت تان
پایدار باشید برادر
علی سعادتخانی
1390/9/6 در ساعت : 19:2:3
بسیار زیبا بود دوست عزیز
اجرتان با دستان پر کرامتش
.....
سلام دوست عزیز از لطف تان بسیار سپاس گذارم
بازدید امروز : 8,202 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,229,409
logo-samandehi