ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



لیالی قدر
مهتاب در آن سحرگه از سو افتاد
خورشید از آسمان به پهلو افتاد
آنقدر که ضربه یِ عدو سنگین بود
محراب هم از درد به زانو افتاد
 
------------------------
 
ای تیغ دریدی به جفا فرقِ ولا را
ویرانه نمودی حرمِ امنِ خدا را
یا رب به حقِ فاطمه از ریشه قلم کن ...
دستی که شکسته کمرِ آلِ عبا را
 
------------------------
 
خورشیدِ فروزانِ به محراب نشسته
ای ماهِ هلالی شده ی فرق شکسته
امروز نظر کن به فقیری که همه عمر ...
دل را به در چوبی ایوانِ تو بسته
 
-------------------------
 
با شدّتِ زخمِ سر نیایش میکرد
با فرقِ سرِ  شکسته سازش میکرد
شک نیست اگر علی سلامت می ماند ...
از سهمِ خودش دوباره بخشش میکرد
 
-------------------------
 
ای فرق شکسته از رخ یار بگو
ای تیغ تو لااقل ز دلدار بگو
محراب ، تو مثلِ این دو تودار مباش ...
از فزت و ربِ کعبه  یکبار بگو
 
-------------------------
 
قدر است و دوباره دهر ماتم دارد
هر لحظه شبیهِ جمعه ها غم دارد
امشب همه جا ذکرِ دل آرای شماست
انگار زمین فقط تو را کم دارد
 
--------------------------
 
یک دست صبا سوسن ، دست دگرش ساغر
یک جام پر از شهدِ ناب از خُم آن دلبر
گفتم چه خبر داری ... ای بادِ صبا ، گفتا ...
می گردم و می گویم امروز فقط حیدر

--------------------------


قدر است و تمام عرشیان غمگینند
با ذکر علی علی پی تسکینند
چون اشک به دامن زمین می افتند ...
وقتی که غم فاطمه را می بینند
 
 
 
 
مهران ساغری 
 
97/03/14  
 
لیالی قدر ...
کلمات کلیدی این مطلب :  محراب ، علی ، قدر ، فاطمه ، ماه ، خورشید ، مهران ساغری ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1397/3/15 در ساعت : 20:9:41   |  تعداد مشاهده این شعر :  397


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ابراهیم لایق برحق
1397/3/16 در ساعت : 21:32:3
اولی عالی بود ... دست مریزاد...

-----------------------
سلام و ارادت
ممنون
بازدید امروز : 33,572 | بازدید دیروز : 58,829 | بازدید کل : 124,051,001
logo-samandehi