ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : فیروزه سمیعی
درودتان باد جناب استاد پور حفیظ فرهیخته ی گرامی 🌞 - به دیده ی لطف مهر می خوانید مهربان 🌺🍃🌹🍀    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
درودها بانوی فرهنگ و ادب استاد سمیعی⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩⁦🙏🏻⁩🌹🌹🌹🌹 - بسیار زیبا می‌سرایید و مخاط   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حفیظ ( بستا) پورحفیظ
بانو جاویدنیا درودها!🌹🌹🌹🌹 - بسیارزیبا ودلنشین بود،تقریبن غزل عاشقانه درحرمش ازاین حقیر هم همچن   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - واقعا تا گفتن شعر سپیدی اینچنین - رگ به رگ می گردد آدم را کمر تا آستین - هرچند    ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما، گاهی فاصله است میان رئالیسم ادبی و دنیای واقعی، شعرتان زیبا بود اما شاید ضروری ترین نیا   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : کریم شاهزاده رحیمی
سلام بر شما - بله اگر از نظر وزنی در نظر بگیرید درو و از باید پشت سر هم و به شکل (دوراز) خونده ب   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : علیرضا حکیم
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : پروین برهان شهرضایی
   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



راهی می شوم سویت

حال خوشی دارم زمان دیدن مویت

وقت اذان و وقت کارو آب وجارویت

من دوست می دارم بمانم خانه ات اما

می ترسم ازچشم سیاه ماجرا جویت

شب پیش پایم را نمی بینم  به آسانی

تاریک کرده کوچه ام را رنگ گیسویت

دستم همیشه بوی ناب عطر گل دارد

تا در خیالم برگ گل می چینم از رویت

کفتارهای دشت هر شب خود زنی دارند

چون گرگها را رام وعاشق کرده آهویت

حالا که صبح زود هست وخسته ی خوابم

با باد بعد از ظهر راهی می شوم سویت

موسی عباسی مقدم

کلمات کلیدی این مطلب :  مو*باد *رنگ* گیسو ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1396/7/27 در ساعت : 18:2:56   |  تعداد مشاهده این شعر :  5180


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سیاوش پورافشار
1397/1/17 در ساعت : 16:47:48
بنام خدا
با ذکر این نکته که سروده ی مورد بررسی غزل خوبی بود لازم است نکات زیر را خدمت شاعر گرامی عرض کنم:
در مصرع دوم بیت اول «وقت» دوم اضافه است و صرفا جهت پر شدن وزن آمده است.
در مصرع اول بیت دوم «دوست می دارم» چه زمانی است؟ این «میدارم» بیشتردر زبان کهن کاربرد داشته است.
در مصرع دوم بیت دوم «چشم سیاه» ترکیب وصفی تکراری است.
در مصرع اول بیت سوم واژه ی «شب» اضافه است و از زیبایی بیت کاسته است ؛ ایضآ قدرت مخاطب در کشف را پایین آورده است. همان «گیسو» به تنهایی «شب» را تداعی می کند.
در بیت چهارم «بوی ناب عطر گل» تتابع اضافات خوبی نیست ؛ خصوصا که بوی عطر گل خودش ناب است و حشو معنایی هم دارد.
در بیت پنجم بهتر است به جای «چون» ، «تا» بیاوریم ؛ زیرا ما در شعر در پی ثابت کردن چیزی نیستیم.
امیدوارم نکاتی که عرض شد ، برای شاعر گرامی قابل استفاده باشد.
صادق ایزدی گنابادی
1397/4/10 در ساعت : 11:1:57
سلام بر شاعر محترم

حقیر واژه شب را در بیت سوم خالی از لطف نمی بینم.
حضور این واژه بر این نکته دلالت می تواند داشته باشد که وجود شب به واسطه ی گیسوی معشوق است.
اگر شب به هر شکلی برداشته شود بیت به یک پاره معمولی تبدیل می شود ؛ بدین معنا که سیاهی گیسوی معشوق کوچه را تاریک کرده است.
اما حضور شب در کنار گیسو اغراق و بزرگ نمایی به بیت اضافه کرده است ؛ یعنی اینکه شب معادل گیسوی معشوق انگاشته شده است.
و اما ؛ «دوست دارم» و «دوست می دارم» تفاوتشان ربطی به ساختار تاریخی آن ندارد.
تفاوت بین دوست دارم و دوست می دارم مثل تفاوت بین فراموش کنم و فراموش می کنم است.
به نظر می رسد که «می» بر وجه اخباری و استمراری این فعل مرکب می افزاید.
کار برد «سویت» بدون حرف اضاقه ی به آخرین مصراع شعر را دچار ضعف زبانی کرده است.
بیت آخر این شعر بر ارتباطی زمینی و نسبی گرا بین عاشق و معشوق دلالت دارد و می تواند به دنیای امروز نزدیک باشد. فردیتی که در این مصراع وجود دارد ماهیتی مدرن به آن بخشیده است ؛ بدین معنا که ما با عاشقی منفعل و منکوب و اسیر دست معشوق روبرو نیستیم بلکه عاشق نیز از خود اراده ای دارد.
فقط این بیت در پایان غزلی که کاملا بر محور ارج و مقدار و جذبه ی مطلق معشوق می گردد شاید مخاطب را دچار چند گونگی در بر انگیختگی حس نماید ؛ بدین معنا که مخاطب تا رسیدن به این بیت این حس را دارد که عاشق اگر برایش امکانی پیدا شود در ثانیه ای از زمان خودش را به آغوش معشوق می اندازد ؛ولی در پایان به این بیت می رسد که تازه ایشان از خواب بلند شده اند و بدلیل خستگی ، معشوق را حواله به بعد ازظهر می دهند!
با این وجود بنده ی حقیر سراپا تقصیر به همان دلیلی که گفتم این بیت را صرف نظر از ساختار کلی این غزل بهتر می پسندم.
والله اعلم بالصواب.
علی اصغر اقتداری
1397/5/13 در ساعت : 19:50:6
درود بر شاعرعزیز.
غزل عاشقانه ی خوبی است ومی توانست بهتر ازین باشد ؛ مخصوصآ اگردوبیت آغازین قوی تر وجذابتر بیان می شد.
مثلا وقت اذان با وقت کار وآب وجارویت کلمات ردیف شده به نوعی با هم هماهنگی ندارند ومصراع را دچار سردر گمی کرده اند : من دوست می دارم بمانم خانه ات اما ... به نظر می رسد باید گفته می شد دوست دارم در خانه ات بمانم واز طرفی ترس از چشم ماجرا جوی معشوق ؟ چشم معشوق عشق آفرین است و...
نهایتآ از نظر من زیباترین ومحکم ترین بیت این غزل که نا خود آگاه آفرین برلبم جاری کرد بیت سوم این غزل است
بوی و عطر معنای یکسانی دارند ، کاش یکی را می آوردید. هست را هم نمی توانیم به جای است بیاوریم.
درپایان برای سراینده ی این غزل آرزوی موفقیت دارم.
محمدکاظم شهرام (آینا بابا)
1396/7/29 در ساعت : 8:52:45
عالي بود , درود بر شما .
بازدید امروز : 32,917 | بازدید دیروز : 38,940 | بازدید کل : 154,182,029
logo-samandehi