ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شیراوژن شیرآفرین
شیر آفرین
خواهم امشب چامه ای بنویسم از ام البنین
از رشادتهای آن شیر اوژن  شیر آفرین
بعد  زهرا  آن یگانه گوهر  درج عفاف
گشت  باجان  آستانبوس  امیر المومنین
با دلی    لبریز  از  مهر علی  و  آل او
از  نصیب  عالم  فانی  بر افشاند آستین
تا کند از کودکان زهره حق  مادری
شد عروس خانه  خورشید ایمان و یقین
گرد غم از چهره ی اولاد زهرا پاک کرد
تا به روز حشر از زهرا نگردد شرمگین
دست همت برگشاد و دامن خدمت ببست
تا شود از خرمن اولاد زهرا خوشه چین
لحظه ای خود را بجای حضرت زهرا ندید
...من کنیزم نسبتی باوی ندارم غیرازاین
افتخار این بس مرا خواند کنیز خویشتن
سرور نسوان عالم  دخت ختم المرسلین
همت والای او ساید به ساق عرش  سر
وصف او بیرون بود از خامه این کمترین
بود  از  بهر علی   و   کودکان   فاطمه
مادری بس مهربان و   همسری مهر آفرین
جای زهرا روز و شب با جان و دل خدمت نمود
گرچه زهرا درجهان هرگز ندارد جاگزین
نام خودراهم عوض کرد این زن والاتبار
تا   نگردد   کودکان  فاطمه  اندوهگین
چار فرزند  دگر زاد این زن غیرت مدار
هریکی درپیش دشمن همچوسدی آهنین
بر زنی که زاده اورا داده اورا شیر پاک
دید هرکس قامت عباس را  گفت آفرین
ظهرعاشورا درآن هنگامه ی خون شد شهید
چار فرزند رشیدش در رکاب شاه دین
چون بشیر آورد  پیغام  از  دیار کربلا
شهریثرب گشت سرتاپای غرق شوروشین
از بشیر اول سراغ سرور خود  را گرفت
گفت  فرزندان  من  قربان شاه  عالمین
ماجرای کربلا را باز گو کرد و گریست
بر  امام   مشرقین  و  مقتدای متقین
از پس اعصارگویی همچنان آید بگوش
ناله های جانگداز  حضرت   ام البنین
 
شعر :علی شهودی 21 اسفند سال 1395
 
https://telegram.me/shohodiali
کلمات کلیدی این مطلب :  ام البنین ، عباس ، ابوالفضل ، شعر شهودی ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1395/12/24 در ساعت : 17:37:7   |  تعداد مشاهده این شعر :  652


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 1,684 | بازدید دیروز : 8,469 | بازدید کل : 122,546,313
logo-samandehi