چه با خود مژدهای بشکوه آورد
برای شهر پُر اندوه آورد
کتابی با هزاران آیه از عشق
محمد(ص) با خودش از کوه آورد.
***
کسی در غار مشغول نماز است
برای عشق در راز و نیاز است
صدایی شهر را دعوت به حق کرد
همانا او «محمد»(ص) از حجاز است.
***
برای عشق سهم آخری بود
به فکر لحظههای بهتری بود
برای دختران زنده در گور
نوید روزهای دیگری بود
***
برای عشق، فرصت، تازه آورد
چه حرفی از محبّت تازه آورد
«محمد» (ص) آن رسول مهربانی
که با خود نور و رحمت تازه آورد.
«حسیــن شادمهـــر»
پ.ن: عيد مبعث خاتم المرسلين، پيامبر صلح و مهرباني، حضرت محمد (ص) را به شما تبريك و تهنيت عرض مينمايم. باشد كه پيروان شايستهاي براي آن حضرت باشيم. التماس دعا
تاریخ ارسال :
1395/2/15 در ساعت : 9:28:7
| تعداد مشاهده این شعر :
808
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.