ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تاریکی پیروز شد . . .


کوتاه بودن دیوارها



 





که سایه ام را در گستردگی زمین های بی مالک





پخش می کرد





سایه ای که هرگز مالک آن نبوده ام





و سفر های پی در پی و دور و دراز





به دنبال هیچ . . .





که بر می گردیم؟





به همان سال هایی که این روز هارا





حدس می زدیم !





و ای کاش به جای ناله از آینده





و ماتم و گوشه گیری و برای خود بافتن





حصیر خوشبختی را می بافتیم





تا اکنون





آفتاب این گونه آزارمان نمی داد





و فرصت هارا





که به جای ذغال در شومینه هایمان می ریختیم





و حتی هیچ گاه معنای گرم شدن را نفهمیدیم





و فقط در عشق هایمان داغ بودیم





و داغیمان که تمام شد





محبت ها با پای خودشان به گورستان رفتند





و جسد های نیمه خوشبختی که





در غیاب خاک طعم دفن شدن را هم نچشیدند





و آغاز شد





زمانی برای کشتن





مرد های دلیر رفتند و تاریکی پیروز شد . . .





و هیچ کس صدای گریه ی مرغان دریایی را





نشنید . . . 


کلمات کلیدی این مطلب :  تاریکی ، پیروز ، شد ، . ، . ، . ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/7/11 در ساعت : 3:41:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  1420


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ابراهیم حاج محمدی
1390/7/11 در ساعت : 6:51:37
سلام بر شما زیباست . / اشتباه تایپی را در کلمه ی زغال اصلاح فرمایید
اکرم بهرامچی
1390/7/11 در ساعت : 19:8:43
و فرصت هارا.......که به جای ذغال در شومینه هایمان می ریختیم..........

و حتی هیچ گاه.........
معنای گرم شدن را نفهمیدیم..........................

درود بر شما
خیلی این قسمت سرودَ تون زیباست و عمیق /یاحق





بازدید امروز : 16,361 | بازدید دیروز : 35,818 | بازدید کل : 124,567,665
logo-samandehi