ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شب یلدای من از صبح هبوط آمده است!

شب یلدای من از صبح هبوط آمده است
شب تلخی روشن
شب نقل نقال
ــ او که زخمی ست صدای اش اما
از پسِ قرناقرن
بزم تاریخی اش از اسوه و از اسطوره
جانِ پیوندِ یل ایرانی ست ــ
شب زخم و شب بزم و  شب خون
شب خنجر، شب رستم
 شب سهراب و سیاووش و جوانمرگی ماه
شب رودابه و افسانه و افسونِ پگاه.
 
پیر نقال! بخوان قصه ی این هر شب را!
 
پیر نقال که دلخون شده از داغ چمن
به سخن تا که دهان اش بگشود
چشم اش ابری شد و بیتاب گریست
زنی از گوشه ی تنهایی نقال
ــ زنی از جنس کتایون، شکل رودابه ی زال ــ
مویه گر، خسته و دلریش سرود:
پیر نقال چه باید گوید
که در اندوه هزاران سال ش
هر دو چشم اش باران
خون دل خورده از اندوه خدایی یاران
بغض سنگینی که نمی دانی چیست
خیمه بر سینه ی او گسترده ست
پیر نقال غرورش خسته ست
پشت پرچین کتابی که کنارش خفته ست
پیرِ توس افسرده ست.
 
من ولی باز نگه دوخته بر
چشم بارانی پیر
می گویم:
پیر نقال! بگو! صبح و سحر در راه است؟
وقت گاه آمده یا تلخی صد بیگاه ست؟
رزقِ ما در سفرِ دل آه است؟
یوسفِ نوع بشر
در چاه است؟
 
پیر نقال! بخوان رنج بنی آدم را!
زخم خاموش قرون بر دل بی همدم را
از فراق از نی و از ناله ی آتش در جان
نو به نو قصه بگو نقل خمارت آباد
ها! بگو قصه ی زکزاکی را
دختر ایزدی و کودک عاشوری را
از یمن تا به حلب قصه ی تلخی جاری ست
ضاحیه خون شده بر غزه شرر می بارد
اهرمن داعشِ بدخو ستم می کارد
هر کجا می نگری قصه ی پر غصه و شهری فریاد
نو به نو قصه بگو تا که نمیرد این یاد.
 
پیر نقال که زخم دلش از بیش فزونتر شده گفت:
آی مردم! بخدا سردترین فصل زمین آمده ست
فصل شمشیر بر اندیشه ی آب
فصل شُغّاد و برادر کشی و خنده ی گرگ
فصل بازار پر از مشتریِ وهم و سراب.
 
زیر لب می گویم:
شب یلدا سرد است
شب یلدا گرم است
شب یلدا روشن
شب یلدا تاریک
شب یلدا دیری ست
همچو انسان تنهاست.
 
پیر نقال که می رفت به تنهایی آدم برسد
چشم خود دوخت به من
لحظه ای کرد درنگ
و سپس رو به آئینه، به گل، با مردم
از پسِ خستگیِ دیرین اش
مست و خاموش چنین گفت و گذشت:
شب نخواهد پایید
سحری در راه ست
شب یلدای زمین را مردی
به بهاری که در آن پر شده از حرف خدا
خواهد برد
و دگر باره زمان می خندد
باز هم روح شراب ازلی
جان دلخسته ی مظلومان را
به سراپرده ی مستان خدا
میهمان خواهد ساخت
و ستم خواهد مُرد.
                                    سی ام آذر نود و چهار


موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/11/4 در ساعت : 18:26:45   |  تعداد مشاهده این شعر :  5130


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدرضا جعفری
1394/11/4 در ساعت : 23:33:29
درود................خیلی زیباست ...مخصوصا:
شب یلدا سرد است
شب یلدا گرم است
شب یلدا روشن
شب یلدا تاریک
شب یلدا دیری ست
همچو انسان تنهاست.
__________________
درود بر جناب جعفری گرامی
از محبت و لطف هماره تان سپاسگزارم.
پاینده باشید.
جابر ترمک
1394/11/4 در ساعت : 22:55:51
زیر لب می گویم:
شب یلدا سرد است
درود بر شما
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
درود بر جناب برمک گرامی
سپاسگزارم از لطف حضور و محبت تان.
سربلند باشید.
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 5 ماه و 10 روز و 4 ساعت و 53 دقیقه و 12 ثانیه است همراه شماییم 455604792.179 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 2,225 | بازدید دیروز : 6,763 | بازدید کل : 123,428,141
logo-samandehi