ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چند شعر تازه


1.



یک روز معمولی است



چند حمله انتحاری



چند انفجار



و چند کشته



از روزهای قبل کمترند



امروز خوراک رادیو کم چرب است.



2.



کفشهای پشت دروازه کوچک بودند



خانه پر بود از جنجالهای قشنگ



صدا ها به بیرون پر می زدند



و همسایه کلافه می شدند



کفشهای پشت دروازه بزرگ شدند



جوره شدند



و رفتند



همسایه ها خاطره می گویند.



3.



زن: « قول دادی دنیا را به من بدهی»



مرد لبخند نزد



زن: « بزگترین زلزله قلبم را لرزانده است»



مرد تکان نخورد



زن: « می فهمی عشق چیست»



مرد از قاب عکس پرید و اشکهای زن را پاک کرد.


کلمات کلیدی این مطلب :  چند ، شعر ، تازه ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/7/10 در ساعت : 19:52:41   |  تعداد مشاهده این شعر :  982


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اکرم بهرامچی
1390/7/11 در ساعت : 8:58:14
زن: « قول دادی دنیا را به من بدهی»




مرد لبخند نزد




زن: « بزگترین زلزله قلبم را لرزانده است»




مرد تکان نخورد




زن: « می فهمی عشق چیست»




مرد از قاب عکس پرید و اشکهای زن را پاک کرد.

درود بر شما
خیلی زیبا بود و پر از تصویر های چند بعدی/.....................
مصطفی معارف
1390/7/11 در ساعت : 13:3:43
جناب سید حکیم بینش از آشنایی با شما شاعر پارسی گو ،بینهایت خوشحالم
و از خوندن شعرتون لذت بردم مخصوصا :
3-
زن: « قول دادی دنیا را به من بدهی»
مرد لبخند نزد
زن: « بزگترین زلزله قلبم را لرزانده است»
مرد تکان نخورد
زن: « می فهمی عشق چیست»
مرد از قاب عکس پرید و اشکهای زن را پاک کرد.
براتون بهترین لحظه ها رو آرزو دارم

بازدید امروز : 24,105 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,245,312
logo-samandehi