سلام آقای اردکانی
مشخصه که این سروده سراسر احساسه و بیان نکاتی از صحنه های حماسه که گفتنش لازم و واجبه اما ترکیب ساختار یک شعر قوی و ماندگار رعایت چند نکته ی کوچیک رو لازم داره /اندیشه ا ی بکر و جذاب+احساسات و شوریدگی و عشق+تخیل +ذوق+آگاهی از چگونگی سرودن در سبک ها و قالب های مختلف+ بکارگیری زبان روز و ترکیبات نو و تصویر سازی و خلق فضایی دلچسب و منسجم+ صداقت در سرودن و روان بودن گویش و............
اما همه ی اینها خود به خود در خلق یک اثر و با تمرین و تکرار ایجاد میشه و گاهی شاعر خود در خلق اثرش حیران و مبهوت میمونه /کودک وقتی که شروع به حرف زدن میکنه البته در اوایل کلمه کلمه و نا مفهوم حرفش رو میزنه اما بعد از شنیدن های مکرر و تمرین بسیار شیرین زبان میشه بدون اینکه از قواعد و دستور زبان اطلاعی داشته باشه همه ی جملات رو خیلی خوب و درست ادا میکنه /
و میدونید که مجبور نیستید یک قالب کلاسیک برای حرفهای دلتون انتخاب کنید و با زنجیر های وزن و قافیه و ردیف حرفهاتونو نصفه و نیمه بزنید شعر باید شعر باشه حالا سپید یا نیمایی یا آزاد یا کلاسیک فرقی نداره/باید مصنوعی و شعار گونه و تکرار مکررات و جویدن لقمه های جویده شده ی گذشتگان نباشه شعر مختص به نگاه و ذهن و زبان و دنیای شاعر باشه مال خودش باشه نمیگم از اشعار خوب دیگران ذوق و شوق سرودن نگیرید کلمات فارسی و هر زبان دیگه ای حتما همیشه تکرار میشن اما وقتی که شعر میشن و اندیشه ای پشت سرشونه حتما منحصر به فرد هستند و هیچ بیتی شبیه بیت افراد دیگه نیست/من گاهی در بعضی از قالب ها وزن رو تغییر داده ام و با مصرع های طویل سعی کردم شکل تازه ای به غزل بدهم که کمتر درگیر قافیه و ردیف باشه اما کار من آگاهانه بوده نه از روی نا آگاهی /من اگه نظری برای دوستان میذارم فقط و فقط برای اینه که کارهاشون بهتر بشه و آثارشون موندگار تر باشه /گاهی چند ترکیب و تصویر تازه و زیبا و تاثیرگذار از قصیده های بلند بیشتر ماندگارند و دلچسب ترند /یاحق
باتشکر از شما. سعی کردم قافیه را نیز مراعات کنم وشعر به شکل زیر درآمد،منتظر نظرات اصلاحی شما هستم.
(جان باخته در میدان امّا نه به صد در صد): تقدیم به جانبازان سرفراز و صبور.
جان باخته در میدان امّا نه به صد در صد
ماندست تنش با جان امّا نه به صد در صد
چون ماه بنی هاشم دادست دو دستش را
می خواست شهادت را مردانه به صد در صد
تک سرفه ی خشک او یادآور ایثار است
داده به رفیقش ماسک رندانه به صد در صد
تا باز شود معبر رفتست به روی مین
پا داده در این معبر مستانه به صد در صد
ترکش به تنش ماندست بسیار از آن دوران
مجموعه ای از درد است فرزانه به صد در صد
بر حنجره اش ترکش خوردست وگهی آید
از حنجره اش اصوات اما نه به صد در صد
زان بمب که یارانش، را کشت ولی او ماند
ماندست به مغزش موج،مانا نه به صد در صد
گهگاه شود موجی فریاد زند ، حاجی :
کشتند رفیقان را رذلانه به صد در صد
با همسر و فرزندان ،گاهی بکند تندی
شرمنده ی ایشان است در خانه به صد در صد
چون زینب کبرایند مشغول پرستاریش
هستند به گرد او پروانه به صد در صد
صد رنج نهان دارد امّا به لبش لبخند
گوید غم خود با چاه افسانه به صد در صد
هنگام نماز شب خواهد ز خدا هرشب
عجّل لولیّک را جانانه به صد در صد
خواهد ز خدا ، او را ،بپذیرد و بگذارد
تا با شهدا گردد هم خانه به صد در صد