ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



(ماندست کلام او در حنجره اش در سد): تقدیم به جانبازان سرفراز و صبور


جان باخته در میدان امّا نه به صد در صد



ماندست تنش با جان امّا نه به صد در صد



چون ماه بنی هاشم دادست دو دستش را



می جست شهادت را نایافت به صد در صد



تک سرفه ی خشک او یادآور ایثار است



دادست به همسنگر او ماسک به صد در صد



تا باز شود معبر رفتست به روی مین



تا باز شود معبر پا داده به صد در صد



ترکش به تنش ماندست بسیار از آن دوران



مجموعه ای از درد است امروز به صد در صد



بر حنجره اش ترکش خوردست چنان اصغر



ماندست  کلام او در حنجره اش در سد



زان بمب که یارانش، را کشت ولی او ماند



موجیست به اعصابش ،پنهان شده صد در صد



گهگاه شود موجی فریاد زند ، حاجی



برخیز که یاران را ، کشتند به صد در صد



با همسر و فرزندان ،گاهی بکند تندی



شرمنده ی ایشان است زین کار  به صد در صد



پروانه صفت جمعند مشغول پرستاریش



هستند به دیدارش دلشاد به صد در صد



صد رنج نهان دارد امّا به لبش لبخند



گوید غم خود با چاه گهگاه به صد در صد



هنگام نماز شب خواهد ز خدا هرشب



عجّل لولیّک را صد بار به صد در صد



خواهد ز خدا ، او را ،بپذیرد و بگذارد



تا از شهدا گردد این بار به صد در صد


کلمات کلیدی این مطلب :  (ماندست ، ، کلام ، او ، در ، حنجره ، اش ، در ، سد): ، تقدیم ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/7/8 در ساعت : 10:39:12   |  تعداد مشاهده این شعر :  1349


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اصغر اکبری
1390/7/8 در ساعت : 14:54:24
سلام
موضوع خوبي را مد نظر داشتيد ولي در استفاده از لغات و قوانين يك شعر كوتاهي كرديد.
از لحاظ قافيه مشكل صد در صد داره!
رديف"به صد در صد" خيلي جاها براي بيت مناسب نيست و تحميل شده است تا جاييكه بعضي جاها حالت طنز گرفته.
به اميد آثار بهتر از شما
با مهر

سلام .ممنون از نظر صریح شما .این شعر گونه را پس از دیدن عزیزانی سرودم که همه چیزشان را برای حفظ ایران سرفراز از دست داده اند .قافیه فدای سر ایشان باد.منتظر نظرات اصلاحی شما هستم.
با سپاس فراوان
اکرم بهرامچی
1390/7/10 در ساعت : 7:54:46
سلام آقای اردکانی
ممنون از تلاش شما
شما خوشبختانه در وزن شعر زیاد مشکلی ندارید وزن و موسیقی در شعر در ذهن همه ی انسانها به راحتی قالب نمی بندد فقط کسانی که از کودکی با موسیقی و ترانه و آواز مانوس هستند وزن موسیقیایی کلمات در وجودشان نفوذ میکند/در پایان
خودتان بازهم شعرتان را مرور کنید/یاحق
....................
ممنون از نظر لطف شما:
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/7/8 در ساعت : 15:46:56
سلام آقای نبی زاده
دغدغه هاتون قابل تقدیره اما با عرض معذرت باید عرض کنم برخلاف سروده های قبلی شما این پست تون به نوشته کسی می ماند که ازقافیه وردیف ووزن هیچ اطلاعی ندارد . برادر عزیز سعی کنید درگذاشتن شعردر سایت دقت بیشتر بکنید و اول شعراتونو بدهید کسی بخونه واصلاح بشه بعد بگذارید توسایت.

سلام آقای ابوطالبی نژاد
با تشکر فراوان از نظر شما لطفا جواب من به سرکار خانم بهرامچی را بخوانید.پذیرای نظرات اصلاحی شما هستم.
ابراهیم حاج محمدی
1390/7/8 در ساعت : 12:5:35
قافیه را از دست داده اید دوست عزیز !!!!!

سلام .ممنون از نظر صریح شما .این شعر گونه را پس از دیدن عزیزانی سرودم که همه چیزشان را برای حفظ ایران سرفراز از دست داده اند .قافیه فدای سر ایشان باد.!!!
اکرم بهرامچی
1390/7/9 در ساعت : 21:35:0
سلام آقای اردکانی
مشخصه که این سروده سراسر احساسه و بیان نکاتی از صحنه های حماسه که گفتنش لازم و واجبه اما ترکیب ساختار یک شعر قوی و ماندگار رعایت چند نکته ی کوچیک رو لازم داره /اندیشه ا ی بکر و جذاب+احساسات و شوریدگی و عشق+تخیل +ذوق+آگاهی از چگونگی سرودن در سبک ها و قالب های مختلف+ بکارگیری زبان روز و ترکیبات نو و تصویر سازی و خلق فضایی دلچسب و منسجم+ صداقت در سرودن و روان بودن گویش و............
اما همه ی اینها خود به خود در خلق یک اثر و با تمرین و تکرار ایجاد میشه و گاهی شاعر خود در خلق اثرش حیران و مبهوت میمونه /کودک وقتی که شروع به حرف زدن میکنه البته در اوایل کلمه کلمه و نا مفهوم حرفش رو میزنه اما بعد از شنیدن های مکرر و تمرین بسیار شیرین زبان میشه بدون اینکه از قواعد و دستور زبان اطلاعی داشته باشه همه ی جملات رو خیلی خوب و درست ادا میکنه /
و میدونید که مجبور نیستید یک قالب کلاسیک برای حرفهای دلتون انتخاب کنید و با زنجیر های وزن و قافیه و ردیف حرفهاتونو نصفه و نیمه بزنید شعر باید شعر باشه حالا سپید یا نیمایی یا آزاد یا کلاسیک فرقی نداره/باید مصنوعی و شعار گونه و تکرار مکررات و جویدن لقمه های جویده شده ی گذشتگان نباشه شعر مختص به نگاه و ذهن و زبان و دنیای شاعر باشه مال خودش باشه نمیگم از اشعار خوب دیگران ذوق و شوق سرودن نگیرید کلمات فارسی و هر زبان دیگه ای حتما همیشه تکرار میشن اما وقتی که شعر میشن و اندیشه ای پشت سرشونه حتما منحصر به فرد هستند و هیچ بیتی شبیه بیت افراد دیگه نیست/من گاهی در بعضی از قالب ها وزن رو تغییر داده ام و با مصرع های طویل سعی کردم شکل تازه ای به غزل بدهم که کمتر درگیر قافیه و ردیف باشه اما کار من آگاهانه بوده نه از روی نا آگاهی /من اگه نظری برای دوستان میذارم فقط و فقط برای اینه که کارهاشون بهتر بشه و آثارشون موندگار تر باشه /گاهی چند ترکیب و تصویر تازه و زیبا و تاثیرگذار از قصیده های بلند بیشتر ماندگارند و دلچسب ترند /یاحق

باتشکر از شما. سعی کردم قافیه را نیز مراعات کنم وشعر به شکل زیر درآمد،منتظر نظرات اصلاحی شما هستم.
(جان باخته در میدان امّا نه به صد در صد): تقدیم به جانبازان سرفراز و صبور.
جان باخته در میدان امّا نه به صد در صد
ماندست تنش با جان امّا نه به صد در صد
چون ماه بنی هاشم دادست دو دستش را
می خواست شهادت را مردانه به صد در صد
تک سرفه ی خشک او یادآور ایثار است
داده به رفیقش ماسک رندانه به صد در صد
تا باز شود معبر رفتست به روی مین
پا داده در این معبر مستانه به صد در صد
ترکش به تنش ماندست بسیار از آن دوران
مجموعه ای از درد است فرزانه به صد در صد
بر حنجره اش ترکش خوردست وگهی آید
از حنجره اش اصوات اما نه به صد در صد
زان بمب که یارانش، را کشت ولی او ماند
ماندست به مغزش موج،مانا نه به صد در صد
گهگاه شود موجی فریاد زند ، حاجی :
کشتند رفیقان را رذلانه به صد در صد
با همسر و فرزندان ،گاهی بکند تندی
شرمنده ی ایشان است در خانه به صد در صد
چون زینب کبرایند مشغول پرستاریش
هستند به گرد او پروانه به صد در صد
صد رنج نهان دارد امّا به لبش لبخند
گوید غم خود با چاه افسانه به صد در صد
هنگام نماز شب خواهد ز خدا هرشب
عجّل لولیّک را جانانه به صد در صد
خواهد ز خدا ، او را ،بپذیرد و بگذارد
تا با شهدا گردد هم خانه به صد در صد
اکرم بهرامچی
1390/7/8 در ساعت : 15:29:54
سلام آقای اردکانی
سروده تونو خوندم بسیار پر احساس سرودید اما قافیه های شعر تماما اشتباه هستند و باید روی شعر دوباره کار کنید تا اصلاح بشه
همونطور که حتما میدونید ردیف در پایان هر بیت میاد و قافیه معمولا قبل از ردیف میاد و ردیف شما واژه ی / صد در صد/ هست و قبل از اون کلمات دلشاد به/گهگاه به/صدر بار به و........... بکار گرفته شده /.که هیچکدوم هم قافیه نیستند اما محتوای شعرتون خوبه مانا باشی و شاعر/یاحق

سلام سرکار خانم بهرامچی
این شعر گونه را پس از دیدن عزیزانی سرودم که همه چیزشان را برای حفظ ایران سرفراز از دست داده اند .قافیه فدای سر ایشان باد.واقعیت این است که اصلا در فکر قافیه نبوده و نیستم. یادم میآید در دوران دانشجویی در زمان بمباران شهرها پس از بمباران دزفول این شعر را سرودم :
دزفول عزیز مردپرور
ای شهر به خون خضاب پیکر
دز فول چگونه بر تو بگذشت
این تازه جنایت ستمگر
.............ودر بیت پایانی :
از ظلم و ستم اثر نماند
مانی تو به روزگار ای شهر
که به اینجانب تذکر داده شد "ای شهر"با بقیه هم قافیه نیست و من ضمن قبول این مطلب گفتم بیان احساسات از قافیه برایم مهمتر است و به شکر خدا ظلم و ستم صدام پایان یافت و دزفول قهرمان باقی و سرفراز.پذیرای نظرات اصلاحی شما هستم.


منتظر نظرات اصلاحی شما هستم.
بازدید امروز : 3,980 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,962,580
logo-samandehi