ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کاروان اسرا در خطر افتاد «الشام»
قصه ما به سر آمد و به پایان نرسید 
کاروان اسرا در خطر افتاد، الشام
 
کربلا مقتل هفتاد و دو تن بود ولی
مظهر صبر خدا ناله به سر داد، الشام
 
همه دیدند که قرآن غل و زنجیر شده
دختر حیدر کرار دگر پیر شده
 
بی وفایی لقب مردم کوفیست چه شد
رفته نامردی کوفی دگر از یاد، الشام
 
کودکی خسته و زارست کمی آهسته
مادری ابر بهارست کمی آهسته
 
سنگ بر آینه نور خدا خورد شکست
عرش لرزید و ملائک همه فریاد، الشام
 
مجلس شرب شراب است خدایا چه کنم
با نگاهی که خراب است خدایا چه کنم
 
غیرت الله نباشد همگی شیر شوند
بلبل باغ حسین،این همه صیاد، الشام
 
دل شام از غم ارباب اگر آشوب نبود
اجر قرآنِ لبش ضربهٔ با چوب نبود
 
زینب و درد و غم و غصه هفتاد و دو تن،
هلهله،کف زدن مرده دلی شاد،الشام
 
بهر گل های خزان خانه درین ویران نیست
زینب خسته اگر هست کسی حیران نیست
 
تا که بابا به گل گشته اسیرش سر زد
خسته از بند اسارت،شده آزاد... الشام
 
در و دیوار به هم ریخت، دگر غوغا شد
تا لب عمه سادات به صحبت وا شد
 
سر عباس به نی محو تماشا شده است
شعله ور گشته،چنین زوزه مکش‌باد، الشام
 
تا که زینب به میان آمده عالم مه شد
زیر گام سخنش مردک شامی له شد
 
کاروان میرود و قصه به پایان نرسید
مانده در دل اثر این همه بیداد، الشام


سید علی مرتضوی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کلمات کلیدی این مطلب :  کازوان ، اسرا ، شام ، حسین ، زینب ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/8/15 در ساعت : 1:3:32   |  تعداد مشاهده این شعر :  718


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  سید حسین مرتضوی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام احسنتم فیض بردیم
محمدرضا جعفری
1394/8/15 در ساعت : 18:45:17
درود.................
کاروان میرود و قصه به پایان نرسید
مانده در دل اثر این همه بیداد، الشام

_____________

درود بر شما
ممنون از نگاهتان
بازدید امروز : 1,983 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,223,190
logo-samandehi