افتاد زمانه سخت در جوش و خروش
در سادگی دو عاشق خضرا پوش
با پیچش آن دو دست زیبا، انگار
خورشید گرفت ماه را در آغوش !
***
با اجازه استاد فاضل نظری و با نگاهی به یکی از غزلهای زیبایش
می خیزد اگر سقیفه ای گاه به گاه
پیروز توئی همیشه بر مکر سیاه
هر چند که صد سنگ ببارد بر آب
در حافظه ی برکه نمی میرد ماه !
***
به غربت مولا علی (ع) و دردهایش
تلخاست که درد بی حسابت باشد
بااینهمه لبخند جوابت باشد
هرچند که سنگ می وزداز هرسو
بازآینه بودن انتخابت باشد !
***
نه...! مزرعه حیله به حاصل نرود
با هرچه سقیفه، عشقت از دل نرود
شر، عاقبت مکر بنی ساعده است
پیداست که بار کج به منزل نرود !
***
آگاه تمام مردم از حق علی
گفتند در آن تب خم از حق علی
بی شک که خدا دفاع کرد آنجا با
« اکملت لکم دینکم...» از حق علی !
***
پرشورترین مکان دنیا شده بود
درهای بهشت روی آن وا شده بود
آنروز غدیر، نور بود از هرسو
حقا که رقیب آسمانها شده بود !
***
سرشار ز شادی و صفا بود آنروز
چشم انداز فرشته ها بود آنروز
حقا که غدیر خم در آن وسعت عشق
نزدیکترین جا به خدا بود آنروز !