می خواستم ذیل این غزل صمیمی ، امضای تایید یا به عبارتی «خوشم آمد» بگذارم اما یک لغزش کوچک وزنی در مصراع اول بیت مقطع مانع شد:
خدا کند که بیایی و دوباره بیایی...
اگر مثلا گفته شود:
خدا کند که بیایی خدا کند که بیایی...
وزن درست می شود؛ علاوه بر اینکه ملاحت تاکید را هم دارد.در این جا بیت مطلع غزل و مصراع مورد اشاره را به روال مقاطعه کاران(!)قدیمی
تقطیع می کنم.مبنای افاعیلی غزل هست:مفاعلن-فعلاتن-مفاعلن-فعلاتن...:
به جز غمت-مفاعلن/دل غمگی-فعلاتن/ن ما که چا-مفاعلن/ره ندارد-فعلاتن...
چقدر خو-مفاعلن/ب که دریا-فعلاتن/ی غم کنا-مفاعلن/ره ندارد-فعلاتن...
خدا کند-مفاعلن/که بیایی-فعلاتن/و دوباره-فعلاتن/بیایی-فعولن....
اما اگر آنطور که گفتم باشد:
خدا کند-مفاعلن/که بیایی-فعلاتن/خدا کند-مفاعلن/که بیایی-فعلاتن...می بینید که مبنای افعیلی مخدوش نمی شود و به عبارتی خلل وزنی پیش نمی آید
و اما نگاهی گذرا بر این بیت:
در مصراع اول بیت مطلع «که» بنا به ضرورت وزنی آمده است والا با وجود «که» ی مناسب در مصراع دوم نیازی به آوردن آن «که» نبود.مثلا اگر شاعر می گفت:
به جز قبول غمت دل مسیر چاره ندارد...
از یک لحاظ دیگر هم -به جز حذف «که»-قابل قبولتر بود و آن آوردن پذیرش غم از سوی دل است.یعنی اگر کلمه ای مثل «قبول» در مصراع نگنجد معنا لنگ می زند.شاعر می گوید:دل غمگین ما به جز غمت چاره ندارد.خوب؛به جز چه کار کردن غمت؟قبول آن ؟کشتن آن؟به هر حال باید چیزی باشد.البته این مصراع را که نوشتم به عنوان مثال است وگرنه با آوردن «مسیر» چندان راضی نیستم.حال با مصراع پیشنهادی و تلفیقش با مصراع دوم مطلع ، بیت را بخوانید:
به جز قبول غمت دل مسیر چاره ندارد
چقدر خوب که دریای غم کناره ندارد...
از اینکه بگوییم برای دریا «کرانه» مناسبتر از «کناره» است می گذریم ؛ چون شاعر بنا به ضرورت قافیه «کناره» را جایگزین «کرانه»کرده است.انصافا شما تا کنون چند بار و از چند نفرشنیده اید که بگویند:دریای به کناره ی فلان...یا دریای بی کنار فلان؟به جای دریای بی کرانه ی فلان...یا دریای بیکران فلان.نکته ی دیگر اینکه شاعر خواسته در مصراع دوم بیت مطلع ظرافت ابیات شعر سبک هندی (اصفهانی) را پیاده کند که چندان موفق نبوده است....در ابیات دیگر موارد مهمی برای بررسی ندیدم....و اما نقد یک شعر نه یعنی اینکه فقط عیوبش را بگویی بلکه باید از حسن آن هم گفت. و من به مصداق «عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی» عرض می کنم:ابیات دوم و چهارم زیباترین و فاخرترین ابیات این غزل است.در ذهن خود مرور کنید«جمله ی گنگ» و «نهاد و گزاره» ایضا«کنایه» و «استعاره» را.....برای شاعر عزیز توفیق آرزومندم.