ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عملیّات ملائک در مرز غزّه!
تنی چند از ملائک
(جمعیِ تیپِ تکاور،مستقر در عرش!)
سحرگه دزدکی در مرز غزّه،
پشت دیواری کمین کردند!

از  آنجا صهیونیستی را ربودند و به سوی آسمان بردند
لب و چنگال خونین ورا شستند!
پس از آن پوزه‌بندی بر دهانش بسته،
با پس‌گردنی توی  قفس کرده،
به درگاه خدا بردند!

یکی آمد جلو تعظیم کرد و گفت:
خداوندا! اگر آن روز...
(منظورش هزاران سال و اندی پیشتر بود!)

...جسارت کرده،اظهار نظر کردیم
و اندک اعتراضی نیز برآن چاشنی آمد!
اگر صحبت،
هم از خونریزی نوع بشر در ارض می‌کردیم
همین را عرض می‌کردیم!

(به سوی «صهیونیست» آنگه اشارت کرد!)

سکوتی سرد و سنگین  حکمفرما شد
پس از لختی ز سوی حق  ندا آمد:
(همانی که هزاران سال و اندی پیشتر فرمود!)

 
که: «من می‌دانم آن‌چیزی که ای خیل ملک آن را  نمی‌دانید!»

به ناگه پرده‌ای در پیش چشمان ملائک جلوه‌گر شد
شبیه سینما نوری به روی پرده می‌تابید
تصاویری از آینده پدید آمد:

جوانانی چو ماه چارده رخشان
غیورانی به‌دل بیدار  
اَشدّاء  علی الکفّار

به لب فریاد :یا مهدی(عج)
هجوم آورده،پس بر خاک مالیدند
سه‌سوته پوزۀ گرگان صهیون را!
شب ظلمت سحر می‌شد
بنای ظالمان زیر و زبر می‌شد
جهان جوری دگر می‌شد

ملائک نغمۀ تسبیح سر دادند
سپس بار دگر  در سجده‌افتادند!
کلمات کلیدی این مطلب :  شعر طنز ، مقاومت ، نوار غزّه ، صهیونیست ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ، طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1394/3/15 در ساعت : 19:24:43   |  تعداد مشاهده این شعر :  736


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد یزدانی جندقی
1394/3/16 در ساعت : 13:22:11
سلام سعید سلیمانپور عزیز
با اشتیاق خواندم و لذت بسیار بردم از این طنز سروده ی عالی که در فرم و طرز سخن نقیضه ای از "کتیبه " نیز به شمار می آید سپاس
....................................
درود بر یار قدیمی ام!
سپاسگزارم از عنایت همیشگی ات
شاد و سربلند باشی
محمدمهدی عبدالهی
1394/3/15 در ساعت : 20:15:33
سلام و عرض ادب جناب سلیمان پور عزیز
درود بر شما
دست مریزاد
شاعر بمانید و برقرار
..............................
سلام برادر
ممنون از لطفت
ارادتمند آن یار عزیزیم
بازدید امروز : 49,668 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,213,979
logo-samandehi