سال نو اندیشه ام هِی می چرید ای گوسفند
شعر می گفتم در این پایان ِ عید ای گوسفند
نقل و آجیل و بساط هفت سین هم پیشکش
بره ای هم بهر ِ ما پِشکل نرید ای گوسفند
جیب ما سوراخ بود و سکه ای در آن نماند
گیر کرده در ته آن یک کلید ای گوسفند
این کلید حل مشکل زنگ خورده سالهاست
باز گردد قفل هایم بی کلید ای گوسفند؟؟؟؟؟
در خبر ها گفته شد پایان تحریم آمده
سهم ما از این خبر ها نا پدید ای گوسفند
روزگاری گوشتت در سفره می شد آبگوشت
دنبه ات را گوشت کوبی می درید ای گوسفند
سالها اما برای کتلتی با سنگدان
دنبه ات را چرخ کردم نا امید ای گوسفند
از توافقنامه ی امروز آمد بوی ناب
از کباب ِ بره و عیدی سعید ای گوسفند
با توافقنامه ی امروز حتما می شود
مشکل ِ بیکاری ِ ما ناپدید ای گوسفند
یک دوچرخه، یک موتور، ماشین ِ بنزی توی خواب
دیده ام همرنگ اشعار ِ سپید ای گوسفند
چک کشیدم صفرهایش بی نهایت قد کشید
در حساب ِ خالی ِ بانک امید ای گوسفند
دفتر ِ تعبیر ِ خوابم را ببین بزغاله ای
شاخ زد یا گرگ با دندان درید ای گوسفند ؟؟؟؟؟
با حقوق چارده درصد که افزایش دهند
کی شود قرض و کرایه نا پدید ای گوسفند ؟؟؟؟؟؟
با هزاران درصد افزایش تماما حل شود
قسط های بیشمارم را نوید ای گوسفند
سال دیگر سال میمون است میمون می شود
هر شبم همرنگ ِ با صبح سپید ای گوسفند
اکرم بهرامچی
سلام آقای سلیمانپور ارومی بداههای بود در استقبال از طنز شما
سال نو که البته کهنه شد مبارک
................................................
درود بر سرکار خانم بهرامچی و آفرین بر این طبع بهاری تان!
طنز را در سال جدید جدی بگیرید!