ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل مثنوی عاشورایی


پر زد دوباره مرغ دلم کربلایتان



پیچید در تمام وجودم صدایتان



یک کوه غصّه روی دلم می نشست تا -



آغاز شد دوباره غم نینوایتان



تا گفتم السلام علیک دلم شکست



از بس که سخت بود غم روضه هایتان



تا خواستم که نام شما آورم به لب



اشک آمد و نوشت که جانم فدایتان



یعقوب وار در تپش روضه خیس شد



چشمم ز داغ ماتم عظمی برایتان



خون غزل چکانده شد و مثنوی رسید



شاعر نوشت قامت هفت آسمان خمید



رخت سیاه بر تن هر واژه می نشست



"بنیاد صبر و خانه ی طاقت ز هم گسست"



باریده بود فصل عطش بر نگاه دشت



افتاد پرده دید سری را درون تشت



یک قطره اشک آدم و عالم سیاه شد



بنویس محتشم که چه بر قلب ماه شد



از پشت چشم های کبود و غمین نوشت



با خط اشک، جوهر خون، این چنین نوشت



"خاموش محتشم که دل سنگ آب شد



بنیاد صبر و خانه ی طاقت خراب شد"



لرزید کائنات و هر آنچه درون آن



پیچید چشم شاعر دلخون به آسمان



یا رب صدای کیست که لرزانده عالمین



آمد ندا صدای حسین ست! یا حسین


کلمات کلیدی این مطلب :  غزل ، مثنوی ، عاشورایی ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/6/15 در ساعت : 14:12:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  1231


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سیاوش پورافشار
1390/6/15 در ساعت : 23:11:25
سلام آقای سنگری
غزل خوبی بود موفق باشید دوست من
حمید حمزه نژاد
1390/7/6 در ساعت : 15:8:15
سلام
با یک مثنوی به روزم ومنتظر نگاهتان
ابراهیم حاج محمدی
1390/6/15 در ساعت : 15:54:58
اجرتان با ابا عبالله الحسین ( ع ) زیبا بود دست مریزاد
بازدید امروز : 5,071 | بازدید دیروز : 30,900 | بازدید کل : 123,257,178
logo-samandehi