بسم الله الرحمن الرحیم
امروز عراق صحنه پیکار دیگری است
بر قلب شیعه دشنه خونبار دیگری است
تبیین قصه گردن عمار دیگری است
تا فتنه قصد شعله زدن می کند رفیق
دشمن لباس دوست به تن می کند رفیق
فهم خواص دست عوام است ای دریغ
دنیا برای جهل به کام است ای دریغ
وقتی کمک به غزه حرام است ای دریغ
این کوه ادعاست که آورده علم هم
اینجا لباس جهل به تن کرده علم هم
وقتی به روی دوست کسی سنگ میزند
با دست خویش بر رخ خود چنگ میزند
دشمن شناس بودنمان لنگ میزند
با این کلام گوش بدهکار لازم است
در این زمان بصیرت عمار لازم است
با دشمنی اگر چه بسازی تو ارگ ها
در کارزار جای همین لعن و مرگ ها
با ریشه ها بجنگ نه با شاخ و برگ ها
پس تازه نیست مثل قدیم آب میخورد
این شاخه ها ز اورشلیم آب میخورد
هر فتنه آمده است به دنبال صهیونیزم
هر قصه ای ادامه جنجال صهیونیزم
از نیل تا فرات به چنگال ههیونیزم
مرگا اگر که زنده بمانیم آن زمان
الحق که مردگان زمانیم آن زمان
از دست هات خون کبوتر چکیده است
تاریخ ما شبیه تو پستی ندیده است
صهیون بمیر وقت هلاکت رسیده است
آب خوش است بین دهان خشک میشود
از خون غزه ریشه تان خشک میشود
پس راه اگر مقاومتی این چنین بود
حتی هزار داغ دگر دل نشین بود
اینک پیام غزه به عالم همین بود
خیری از این مذاکره ها کس ندیده است
تنها مقاومت به نتیجه رسیده است
هر جنگ تازه رخ بدهد میبریم ما
سرباز های اول این لشکریم ما
از مردمان غزه مگر کمتریم ما
دیگر بس است بازی گندم نمیخوریم
ما از کنار سیدعلی جم نمیخوریم