ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



این روی ماه کیست ؟! که افتاده بر فرات

یک شب ، میان بغض کم آورده ی دوات
پاشید رنگ مشکی و شد بر دلش برات
یا ذالحیاه اسئلک الوصل فی الممات
در باب عشق هیچ نبایستی ! احتیاط !
باز این چه شورش است ؟ ممات است یا حیات؟!
این روی ماه کیست ؟!که افتاده بر فرات
گودال قتلگاه و دلِ شاعرت شکست
بغض و سکوت هم نفس ذاکرت شکست
مهتاب قرص ازدل هفت آسمان نبود ؟!
عطر گلاب و آینه و شمع دان نبود ؟!
شق القمر به گوشه ی ابرو کمان ، نبود ؟!
این آینه صفای دل ِ مهربان نبود ؟!
عباس (ع) دل شکسته ی ما شیعیان نبود؟!
فریاد زد زمین و زمان نوحه سر دهند
از جام شوکران به لبش بیشتر دهند
ای کاش زخم خنجر قوم عرب نبود
شمر ذلیل مرده ی ملعون لقب نبود
این سی هزار آدم  شیطان نسب نبود!
دنیا برای زندگی بی سبب نبود
یا هرچه بود این همه خشم و غضب نبود
خورشید را به مسلخ ایمان ، طلب نبود
مثل مسیح خون شما فرق می کند !
خون خدا !قسم به خدا! فرق می کند !
باید گریست چون غمتان فرق می کند
چون مهره و ماه عالمتان فرق می کند
حتا هوای مقدمتان فرق می کند
هرگوشه ای مُحّرمتان فرق می کند
خوناب ِ سرخ پرچمتان فرق می کند
آخر نشان ِ ماتمتان فرق می کند
بر روی گنبدت چِقدر غم نشسته است!
دنیا  تو را به سوگ ِ دمادم نشسته است
بر روی نیزه قافیه ی اسم اعظم است !
نصف جهان بمیرد از این درد هم کم است !
شاعر شبیه ناظر خط ِ مقدم است
آینده بی ولایت عشق است ! مبهم است
کشتی شکست خورده ی طوفانی از غم است
بازار مکر کوفه کماکان ، فراهم است
بی اختیار می کشدش سوی روضه ات
بیگانه از خودش شده با بوی روضه ات
یا ایها الغریب به صحرای کربلا
یا ایها الصبور به غمهای کربلا
ای آسمان تو قد و بالای کربلا
ریحانه النبی دلارای کربلا
آیینه دار جلوه ی والای کربلا
برمن بنوش جرعه ی معنای کربلا
با این زبان چگونه بگویم تو کیستی ؟!
از خاک تربت ِ تو ببویم تو کیستی!
یا اینکه با زمین و زمان ذاکرت شوم
با تابلوی فرشچیان ذاکرت شوم
با فصل سردسیر خزان ذاکرت شوم
با نبض های بی ضربان ذاکرت شوم
با زائران ، چو رود روان ذاکرت شوم
دریا شوم کران به کران ذاکرت شوم
خورشید سر بریده طلوعش زبانزد است
درد غروب تا ابدالدهر بی حد است
باید که گریه سر بدهد پیش و رویتان
مجنون شود زمین و زمان ، کوبه کویتان
بی اختیار دل بزند موبه مویتان
لب تشنه باشد و بشود هم سبویتان
اردیبهشت می وزد از خلق و خویتان
دنیا فدای چشم تر و آبرویتان
(از آب هم مضایقه کردند کوفیان !)
مردند یا شبیه به مردند ! کوفیان
آتش به خیمه و نفس غنچه ها زدند
سیلی به صورت و سر از تن جدا زدند
با خیزران به آتش جانها بلا زدند
شعله به پرده های دل کبریا زدند
بر روزهای گم شده رنگ عزا زدند
تقویم را به روز قیامت صدا زدند
یاللعجب ! زمین و زمان گریه می کند
از کار ِ خلق ، فهم ِجهان گریه می کند
از کوفه تا به شام دمادم طلوع کرد
هفتاد دو ستاره ی اعظم طلوع کرد
بر روی نیزه ماه معمم طلوع کرد
خورشید سر بریده ی عالم طلوع کرد
بر روی  ِگونه ، حضرت شبنم طلوع کرد
شاعر دلش شکست و ُمحّرم  طلوع کرد
سید مهدی نژادهاشمی 

کلمات کلیدی این مطلب :  شعر عاشورایی ،


   تاریخ ارسال  :   1393/8/13 در ساعت : 21:26:39   |  تعداد مشاهده این شعر :  463


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اله یار خادمیان
1393/8/14 در ساعت : 9:51:6
سلام وسپاس و درود طیب الله انفاسکم
سید بزر گوار زنده باشی در حیطه ی ولایت حسینی
برقرار باشی بسیار بسیار عالی استفاده وافر از تراشه های اندیشه و قلمتان بردم برادر ارجمندم شادزی
شبنم فرضی زاده
1393/8/14 در ساعت : 18:49:12
بر روی ِگونه ، حضرت شبنم طلوع کرد
شاعر دلش شکست و ُمحّرم طلوع کرد
محمدمهدی عبدالهی
1393/8/14 در ساعت : 0:49:11
سلام و عرض تسليت بزرگوار
درود و تحيت بر شما
عظم الله أجورنا و اجوركم بمصابنا بالحسين و جعلنا و إياكم من الطالبين بثاره مع وليه الامام المهدي من آل محمد
ايشالله در پناه زينب كبري (س) ماجور باشيد و تا آخر عمر شاعر با اخلاص آستان مقدسشان باشيد
برقرار باشيد و پايدار
مرضیه عاطفی
1393/8/15 در ساعت : 0:41:25
"کشتی شکست خورده ی طوفانی از غم است
بازار مکر کوفه کماکان ، فراهم است"
سلام و عرض قبولی عزاداری.
همواره آیینی باشید.
یاعلی(ع)
بازدید امروز : 54,240 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 124,012,840
logo-samandehi