چشمان مــاه مست ندانسته اید چون
در حوزه تکثّـــــــــــــــــر قاب شما نبود
این دشت گرچه بوی بد مرگ می دهد
تیر سه شعبه شرط جـــواب شما نبود
از حنجرم ترانـــــــــه ی داوود می چکد
احساس من به حـــــد نصاب شما نبود
در کار عشق کشتن خــورشید آسمان
پایان زخم کهنه کتاب شمــــــــــــا نبود
با مرگ تازه کار من آغــــــــاز می شود
آری حسین تشنه آب شمــــــــــــا نبود
جابر ترمک