ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شبیه رودکی
آیا شما، نشانه ای از من ند یده اید ؟
کوهی  درست رو به شکستن ندیده اید؟
رودی بدون فرصت برگشت تا ابد
آرام و سر به زیر و فروتن ندیده اید؟
این جا کنار بغض سرازیر ریل ها
ساکی در آستانه ی رفتن ندیده اید؟
ساکی بدون نان وپنیر و كمي لباس
ساکی میان رفتن و ماندن ندیده اید؟
در چاه های بسته ی این شهر، یک زمان
از این قبیله  باز تهمتن ندیده اید؟
مردی شبیه رودکی اما شکسته تر
در بلخ یا حوالی کدکن ندیده اید؟
بودا تر از همیشه ی تاریخ بامیان
آماج سنگ های فلاخن ندیده اید؟
مردی که رنگ مات عصایش سفید بود
مردی شبیه چلچله اصلاً ندیده اید؟
مردی که آه، مثل من انگار گمشده ست
چون سوزنی میانه ی انبار گمشده ست
مردی که باز بغض عصایش رها نشد
هر چند روضه خواند عصا اژدها نشد
مردی که باز با پر قمری پریدو رفت
با چشم تا ابد،تر قمري پريدو رفت
در کوچه های گریه ی بسیار خنده شد
از دست سنگ های زمانه پرنده شد.

موسی عصمتی از مشهد
کلمات کلیدی این مطلب :  شبیه رودکی ، موسی عصمتی ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/7/15 در ساعت : 20:9:17   |  تعداد مشاهده این شعر :  565


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجتبی اصغری فرزقی
1393/7/16 در ساعت : 11:44:25
سلام جناب عصمتی بزرگوار
خیلی خوشحال شدم شعر شما را خواندم
در مشهد شما را ملاقات خواهم کرد

یاعلی
کیان-مشهد
موسی عصمتی
1393/7/18 در ساعت : 20:24:10
سلام مشتاق دیدارم
محمدمهدی عبدالهی
1393/7/18 در ساعت : 14:42:49
سلام و عرض ادب بزرگوار
درود بر شما،بسيار زيبا بود
علی سعادتخانی
1393/7/16 در ساعت : 8:35:8
خیلی زیبا و زلال/خوش آمدید شاعر
موسی عصمتی
1393/7/18 در ساعت : 20:23:29
سلام و سپاس
محمد حسین پژوهنده
1393/7/16 در ساعت : 12:18:13
انصافا جالب بود.
موسی عصمتی
1393/7/18 در ساعت : 20:24:28
سپاس
بازدید امروز : 7,691 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,172,002
logo-samandehi