ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



گلی گم کرده ام...

 تقدیم به مادران صبور کاروان شهدا به پاس عشق :

 
بساط شادی ام را چیدی اما شکستی پیش آن بغض گلو را
مرا دیدی و با هر آه سردت کشیدی روی تابوتم پتو را
 
نشستی بشنوی باز از زبانم ، صدایم می کنی : «آرام جانم!»
منی که چند تکه استخوانم ...کجا دارم توان گفت و گو را
 
حلالم کن اگر دیر آمدم باز ، اگر دلتنگ و دلگیر آمدم باز
سرم را روی پاهایت بگیر و مگیر از من بهشت روبرو را
 
تمام عمر اگر لب وا نکردی که دنیا بر سرت بی من چه آورد
ولی امروز با موی سپیدت برایم شرح دادی مو به مو را
 
صبوری کن که من دلشادم امروز ، رسیده لحظه ی میلادم امروز
بیا بنشین که در گوشم بخوانی اذان عشق و آداب وضو را
 
به عشقت روسپیدم هر کجایم ، فدایت دانه دانه زخم هایم
امید من نخی از چادر توست که بسته رشته ی این آبرو را

 
شب است و آسمانی پُرستاره ، برایم شعر می خوانی دوباره:
«گلی گم کرده ام می جویم اورا...به هر گل می رسم می بویم اورا...»
کلمات کلیدی این مطلب :  عشق.. ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1393/7/10 در ساعت : 9:39:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  954


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  d     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
اشعار ناب شما همانند نسیم بهاری... روح انسانرا نوازش میدهد خواهش میکنیم تا با مقدم زیبای تان دیده مارا روشن سازید این سایت وابسته به یک مذهب و یک کشور (یا بسته به موسسسه ) نیست بلکه این سایت از تمامی شاعران معاصر می باشد لینک برای ثبت نام: http://sheredari.ir/index.php?do=register
رضا نیکوکار
1393/7/10 در ساعت : 9:44:58
دیده ای یک نفر پرنده شود ، پر بگیرد ، بدون سر باشد
سایه گستر شود درختی که تنه اش زخمی تبر باشد
دیده ای تاکنون پرستویی روی مین آشیانه بگذارد
استخوانی بیاید و مثل قاصدک های خوش خبر باشد
فکر کن دیده ای که یک شب ماه روی دوشش ستاره بگذارد
یک نفر بعد رفتنش حتی باز هم بهترین پدر باشد
همه ی شهر می شناسندت ، گرچه یک کوچه هم به نامت نیست
من ندیدم هنوز دریایی از دل تو بزرگتر باشد
آن قدر ارتفاع داری که مرگ از تو سقوط خواهد کرد
زندگی بعد مرگ می آید بیشتر درتو شعله ور باشد

هر چه نادیدنی ست را دیدی ، تا ابد سنت جنون این است
عشق از هر دری بیاید تو ، عقل باید که پشت در باش

رضانیکوکار
رضا نیکوکار
1393/7/10 در ساعت : 9:46:31

باز بی «بابا» نوشتم توی دفتر «آب» را
خیس کرده بی تو چشمم شیشه های قاب را

عکس پشت عکس می آیی تو با هر خاطره
من برای دیدن تو دوست دارم خواب را

بی حضورت چیستم دریای شورانگیز من
ماهی سرخی که می بوسد لب قلاب را

خواستم راهی شوم بعد از عبور تو ولی
هیچ دریایی نمی گیرد به خود مرداب را

…نور می پاشی و دوری از زمین اما هنوز
آلبوم آب دارد عکسی از مهتاب را

رضانیکوکار
رضا نیکوکار
1393/7/10 در ساعت : 9:48:9

روزگار بدی ست اما باز، تن به این روزگار باید زد
خانه در حد مرگ تاریک است، پرده ها را کنار باید زد!

هر طرف رو کنی غمی برپاست، روبروی تو مسجدالاقصی ست
جای محراب و منبرش اما، تکیه بر یک حصار باید زد!

گاه زخمی نشسته روی تن ات، گاه خنجر به گرده ی وطن ات...
گاه باید سکوت پیشه کنی، گاه بی پرده جار باید زد!

خشم هست و تفنگ لازم نیست، سنگ هست و فشنگ لازم نیست
سنگ ها را اگرچه می دانم، با تب انفجار باید زد!

***

آه ای حاضر نهان! تا کی؟ منجی آخرالزمان! تا کی؟
عکس رعناترین جوانان را، روی سنگ مزار باید زد؟!

یا قدیر المعین یا الله! اهزم الظالمین یا الله!1
دل که از این و آن به درد آمد، حرف ها را به یار باید زد...


1.ای پروردگار مقتدر و یاری کننده، ستمگران را شکست بده!


محمدتقی عزیزیان زمانه
1393/7/10 در ساعت : 14:9:47
درود استاد
مشتاق دیدار و شنیدار
ارادتمند عزیزیان
رضا نیکوکار
1393/7/12 در ساعت : 8:1:33
درود بر محمدتقی عزیزیان عزیز
ممنونم از حضورت
به همچنین برادر من نیز مشتاقم چون سال های دور
مرضیه عاطفی
1393/7/10 در ساعت : 11:22:35
سلام و اجرتان با حضرت سیدالشهدا(ع).
"به عشقت روسپیدم هر کجایم ، فدایت دانه دانه زخم هایم/ امید من نخی از چادر توست که بسته رشته ی این آبرو را"
همواره پایدار و پیروز باشید.
یاعلی(ع)
رضا نیکوکار
1393/7/12 در ساعت : 7:59:43
سلام
سپاسگزارم از حضورتان
برقرارباشید.
محمدمهدی عبدالهی
1393/7/10 در ساعت : 22:50:27
سلام و عرض ادب جناب نيكوكار عزيز
درود بر شما
بسيار زيبا بود
رضا نیکوکار
1393/7/12 در ساعت : 8:3:13
سلام جناب عبداللهی
ممنونم از لطف همیشگی تون
برقرارباشید.
علی گیاهی
1393/7/10 در ساعت : 14:17:0

دیده ای یک نفر پرنده شود ، پر بگیرد ، بدون سر باشد
سایه گستر شود درختی که تنه اش زخمی تبر باشد
///////////////////////////////
هر روز مي پيچه تو اين خونه آهنگ تلخ سرفه هات بابا
اون قدر واسه من بزرگي كه مي خوام بيافتم زير پات بابا
//////////////////////////////////////
عکس پشت عکس می آیی تو با هر خاطره
من برای دیدن تو دوست دارم خواب را
//////////////////////////////
ر طرف رو کنی غمی برپاست، روبروی تو مسجدالاقصی ست
جای محراب و منبرش اما، تکیه بر یک حصار باید زد!
////////////////////////////////
آقا رضا بقیه اشعرتم زیباست آفرین و مرحبا
رضا نیکوکار
1393/7/12 در ساعت : 8:2:5
سپاسگزارم
محمد حسین انصاری نژاد
1393/7/11 در ساعت : 15:37:42
سلام برشاعردردمند وروشن اندیش.
واقعادست مریزاد.
شورشهیدانه ات همیشگی ترباد.
رضا نیکوکار
1393/7/12 در ساعت : 8:8:0
سلام و عرض ادب جناب انصاری نژاد

قدم رنجه فرمودید

بسیار وبسیارسپاسگزارم از لطف تان



رضا نیکوکار
1393/7/10 در ساعت : 9:46:1

هر روز مي پيچه تو اين خونه آهنگ تلخ سرفه هات بابا
اون قدر واسه من بزرگي كه مي خوام بيافتم زير پات بابا

پاهاتو دادي تا بتونم من امروز رو پاي خودم باشم
افتادي روي مين چه بي پروا افتادي تا امروز من پاشم

قلب تو اقيانوس آرومه دريا رو جا دادي توي سينه ت
با توهميشه روشنه شب هام جز ماه چي ديدي تو آيينه ت

دور تو مي گردم طواف تو هربار كمتراز زيارت نيس
دست تو مي بوسم كه آروم شم ما عشق مون درگير عادت نيس

آهنگ تلخ سرفه هاي تو هر روز مي پيچه تو اين خونه
هر روز مي گم خوبتر ميشي اين آخرين روز زمستونه


تو يادگاري هاي زيباتو هر روز تو اين خونه مي بيني
اين قدر بي تابي نكن بابا وقتي من و ديوونه مي بيني

من زندگي مو پاي تو مي دم من واسه چشمای تو مي ميرم
گريه نكن طاقت نمي يارم گريه نكن آتيش مي گيرم



داري وضو مي گيري از اشكت دارن اذون مي گن ، تو بي تابي
اين شهر خيلي وقته خوابيده بابا چرا امشب نمي خوابي؟؟؟...
رضانیکوکار
آرش پورعلیزاده
1393/7/10 در ساعت : 10:21:39
بگذار بنویسیم و ما را نبینند. بگذار ناسزاها مال ما باشد و استفاده اش مال دیگران. عزیزکرده هایشان که هستند ...
رضا نیکوکار
1393/7/10 در ساعت : 11:7:51
این نیز بگذرد....
!مثل بقیه چیزها که گذشت و کسی به روی خود نیاورد
علی گیاهی
1393/7/10 در ساعت : 14:14:35
به عشقت روسپیدم هر کجایم ، فدایت دانه دانه زخم هایم
امید من نخی از چادر توست که بسته رشته ی این آبرو را
/////////////////////

درود بر آقا رضا دست مریزاد زیبا بود
رضا نیکوکار
1393/7/12 در ساعت : 8:1:50
درود و سپاس.
رضا نیکوکار
1393/7/10 در ساعت : 9:47:45

آسمان محوتماشاي تو و بال و پرت
دشنه در دست اند خفاشان همه پشت سرت

لاله هاي سرخ را با داس ها سر مي برند
چون كه مي ترسند از اين شور پنهان درسرت

رفتنت آغاز فصلي تازه در انديشه هاست
سربرون مي آورد ققنوس از خاكسترت

جا ندارد مرگ در قاموس اقيانوس ها
اي تمام رودها جاري به سمت باورت

ردپاهاي ملاﺌك بر زمين جا مانده است
كيست مي خواند نماز عشق را بر پيكرت؟

مثل دست مهربان نور روي ياس هاست
دست رهبر روي موي «آرميتا» دخترت

مرگ بر ما باد اگر از غيرت ما كم شود
مرگ بر ما باد اگر خالي بماند سنگرت

مرد باش اي عشق! پاي حرف هاي خود بمان
تا كه از اين دست مردان پُرشود دوروبرت

دوستت دارم به پاس عزت وآزادگي
دوستت دارم به يمن لاله هاي پرپرت

رضانیکوکار
بهرام مژدهی
1393/7/11 در ساعت : 13:1:18
با تک تک کارهایت زندگی می کنم
و اینکه همیشه مظلوم واقع می شی و جاهایی که حقته باید باشی سال هاست که اینطوری بوده داداش
چه می شود کرد
این هم می گذره
رضا نیکوکار
1393/7/12 در ساعت : 8:4:22
سلام بهرام عزیز
ممنونم از لطف همراهی ت
آنچه البته به جایی نرسد...
سیاوش پورافشار
1393/7/10 در ساعت : 12:13:12
درود بر شما
غزلي خوب و خواندني بود
رضا نیکوکار
1393/7/12 در ساعت : 8:0:9
درود و سپاس.
محمدمهدی عبدالهی
1393/7/10 در ساعت : 22:50:24
سلام و عرض ادب جناب نيكوكار عزيز
درود بر شما
بسيار زيبا بود
بازدید امروز : 49,232 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 124,007,832
logo-samandehi