ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ابوموسی
ابو موسی همان مرد کهن سال خلیج فارس می پرسید:
من و دلشوره دریا همیشه بوده ایم اما که ما را دید؟
همیشه بر همین صخره که جان-فرسوده موج کف آلود است
نشسته بوده ام و خیره بر تنگ افق آن نقطه که خورشید
به قلب تنگه هرمز پریواران و عریان چهره می شوید
و آن سرخ غروب از خون قلب تنگه بر صحن افق پاشید
نشسته بوده ام و خیره بر هر رهگذر(منظور، کشتی ها است)
و تا امروز جز تو هیچ کس از من نپرسیده : شما هستید؟
و یادش نیست من هستم و بر این صخره چون مرد نگهبانی
حواسم هست کی رفته است و کی آمد و کی مرد است و کی ترسید
نگهبانم، حساب هر نگه را بر تن این صخره حک کردم
نگاه دوست و دشمن، که من تاریخ ایرانم در این تبعید
اگر با تو جهان هم از ابو موسی بپرسد من همینجایم
به مرزی با تمام دشمنان سرزمین کوروش و جمشید
همینجا سرزمین حافظ و خواجو و از آن سو سرزمینی که
هراس از نادرش هندوستان را در کف طومار خود پیچید
ابوموسی اگرچه یک نگهبان است، با یک داد و فریادش
سراسیمه سپاه نادران خواهند سویم بی امان کوچید
و میدانی چه رفته از یلان ما به اسلاف شما، پس هان!
مبادا که نگاهی بد، که اسمت حک شود بر صخره بی تردید
***
و اینک باز من باب گلایه از شمای دوست می پرسم:
ابوموسی همین مرد کهن سال خلیج فارس را دیدید؟
مبادا بعد از این هم مرزبان پیرتان از یادتان گم باد
که من هستم و خواهم ماند من اینجام،پیشم باز برگردید

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/5/14 در ساعت : 11:24:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  799


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 1,191 | بازدید دیروز : 13,143 | بازدید کل : 122,601,265
logo-samandehi