ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل رمضان!


 



وزش هاي شگفتي ست دراين سمت سحرها

صبوح است،برآريدازاين پنجره،سرها!





كه گسترده دراين سو،ورق مصحف شب بو؟

دراين باغ سحرخيز،حديث است وخبرها!





شب چلچله هاخوش به مزاميرزبورست

غزل هاي سليمان به لب شانه بسرها





دراين سوتپش باغچه با ورد سحرگاه

درآن سووزش نافله ازكوه وكمرها





براين چشمه بخوانيدسفرنامه ي يونس

به هرصخره اگرردنهنگ ست وخطرها





گل انداخته ماه رمضان برهمه ي شهر

گشودست شبانگاه براين ميكده درها!



 



شب قدر خدا دست تكان داده ببينيد!



كه روح القدس آنجا به زمين ريخته پرها



 





بچرخيدهلابادف وكشكول وتبرزين

بخوانيددراين حلقه ازآشوب جگرها





دراين دايره شمس الحق تبريزمي آيد

دراين حلقه ي ازقونيه دلسوخته ترها!





بنوشيددراين ماه شراب ازلي را

حرام است دراين ميكده اماواگرها





شبي موقع افطارببينيدعزيزان:

كه نورست ويالقمه ي افطارپدرها؟!



 



دلم همنفس سيدي آيينه فروش است



كه همسايه ي شبلي ست كه همدوش شررها...



 



مرا گفت چهل بار بگو صل علي عشق



مرا گفت همين ذكر سلوك ست سفرها





مردف بسراييدبه آهنگ حجازي

غزل،مهرنمازست دراين سكرسحرها



 



 


کلمات کلیدی این مطلب :  غزل ، رمضان! ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/5/20 در ساعت : 13:55:3   |  تعداد مشاهده این شعر :  2039


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

رضا کرمی
1390/5/20 در ساعت : 17:36:8
درود محمد حسین عزیز...شعر علاوه بر تخصص به مراقبت نیز نیاز دارد ...در اغلب شعرهاتان روح صمیمی و سیالتان را می توان به وضوح دید ...از لحاظ فنی هم کار بسیار زیباست ..چندین بار خواندمش...دست مریزاد
مجید مه آبادی
1390/5/20 در ساعت : 16:36:5
سلام به دوست عزیز و خوبم جناب انصاری نزاد دوست داشتنی

نماز وروزه هات قبول حق باشه

غزلتم که مثل غزل بندری والبته مثل همیشه پر از تصویر و خواندنی بود



سیاوش پورافشار
1390/5/20 در ساعت : 17:55:5

سلام محضر شاعر ارجمند جناب انصاری نژاد
غزل بسیار زیبایی بود. تسلط شما بر واژگان ادبیات فارسی و ارائه ی آنها در شعر قابل تمجید است بی گمان این شعر از اشعار گرانسنگی است که در نعت ماه رمضان سروده شده است فقط مصرع كه نورست ويالقمه ي افطارپدرها؟
معنا را متوجه نشدم
یا علی
عباس خوش عمل کاشانی
1390/5/20 در ساعت : 19:9:3
*با سلام. این نفیسه ی شیرین و بدیع و فاخر و سالم مرا به فیض معنا رساند....وناگاه به یاد صفای اصفهانی و علامه کمپانی افتادم و در این شب جمعه ی ماه رمضان سلام دو صلواتی نثار ارواح طیبه شان کردم.حضرات دوستان شاعر به حتم متوجه این یادکرد کمین شده اند اما برای مزید اطلاع مبتدیان به عرض می رساند که این دو بزرگوار را در این اوزان و بحور سروده متعدد است.از معاصرین کرام هم که خانم بهبهانی و دوست مفضال آقای حسین آهی اظهر من الشمسند. واما دوستان عزیزتر از جان آن مصراع مورد بحث را اینگونه بخوانند تا اشکال در خواندن رفع شود:میایدسحران...یعنی که روی یای اول کلمه ی می آید مکث نباید کرد.نعوذ بالله من زلل...
سهراب آقایی
1390/5/21 در ساعت : 7:44:27
شبي موقع افطارببينيدعزيزان:

كه نورست ويالقمه ي افطارپدرها؟!

سلام وعرض ادب
بیت فوق العاده گیرایی بود
احسنت
ابراهیم حاج محمدی
1390/5/20 در ساعت : 22:54:47
جناب آقای انصاری نژاد عزیز / باسلام مجدد خدمت شما بزرگوار . نظر دوست بسیار عزیز جناب خوش عمل را خواندم . نمیدانم شما بحثهائی را که بین این کمترین و آن فاضل ارجمند در حیات خلوت روی داد تعقیب فرموده اید یا نه . این بنده با اینکه قلبا به ایشان ارادت دارم بر عقیده خویش هستم و معتقدم وقتی شاعری توانا همچون شما که غزلی به این شیوائی سروده اید مثل آب خوردن از عهده ی تغییر آن مصرع بر می آئید ضرورتی ندارد که (می آید) را ( میاید ) تلقی کنید . اگر قرار باشد بدون پایبندی و التزام به قواعد و ضوابط علمی بحثی صورت پذیرد مسلم است که منجر به جدل آن هم نه از نوع ( باللتی هی احسن ) خواهد بود .
برزو علی پور (خودکار کم رنگ)
1390/5/20 در ساعت : 16:6:3
جناب انصاری نژاد
ضمن تبریک برگزیده شدن شما در جشنواره شعر انتفاضه سوم مراتب ذیل را در خصوص اثر شما عرض می نمایم .
بچرخيدهلابادف وكشكول وتبرزين
شاعر وقتی تصویری در اثر خویش ایجاد می نماید باید توجه داشته باشد که در عالم واقع این تصویر به چه صورتی شکل پذیر می شود این جانب با خواندن مصرع شما هر چه تلاش نمودم تصویری از شخصی بسازم که در حال چرخیدن و نواختن دف و کشکول را بر شانه اش آویخته در پی این بودم که تبر زین را کجا بگذارم تا این چرخنده خودش را زخمی ننماید لذا به نظر احساس می نمایم این مصرع تصویری ساختگی و ضعیف و غیر واقعی دارد بهتر است به گونه ای تصحیح شود .
وزش هاي شگفتي ست دراين سمت سحرها
مصرع بالا را به عنوان مثال آوردم تا در جاهای دیگر نیز چنان چه موضوعی شبیه به این مصرع اتفاق افتاده باشد نظر این جانب را تعمیم به آن دهید . بهتر است یا به عبارتی شاعر به جای سخن گفتن از یک اتفاق ( وزش های شگفتی ست ) بهتر است آن را به تصویر بکشد تا خواننده اثر به مدد تصاویر ایجاد شده توسط شاعر به اتفاق ( وزش هاي شگفتي ست ) یا چیزی شبیه به آن برسد نتیجه این که جناب عالی به جای سرودن این اتفاق فقط سخن گفته اید .
كه نورست ويالقمه ي افطارپدرها؟!
این جانب اصلن نتوانستم با مصرع بالا ارتباط برقرار نمایم چه معنایی چه ... اصلن بیت این مصرع نه چیزی برای این اثر دارد و بود و نبودش به شاعرانگی اثر تاثیری ندارد .
مي آيدسحرآن سيدآيينه فروشان
چندین با اثر شما را از ابتدا تا انتها خواندم لیکن هر گاه به مصرع بالا رسیدم موسیقی اثر لنگ زد نمی دانم مشکل احتمالن از درست نخواندن من است یا ... در هر صورت
موفق باشید .
با احترام _ خودکار کم رنگ
رضا کرمی
1390/5/20 در ساعت : 17:51:8
در ضمن داشتم مطلبی در رابطه با غزل شگفت انگیز رمضانتان در حیات خلوت می نوشتم که با لطف شما در رابطه با غزل آخرم مواجه شدم ...صلاح دیدم این مطلب را موکول به وقتی دیگر کنم
برزو علی پور (خودکار کم رنگ)
1390/5/20 در ساعت : 20:53:36
خوش عمل عزیز
از راهنمایی شما سپاس گزار هستم البته این جانب نگفتم که مصرع ایراد وزنی دارد عرض کردم موسیقی مصرع لنگ می زند یا ساده تر بگویم سنگین می شود آن طور که جناب عالی فرمودید باید این گونه خواند : م ِ آید .
باز هم تشکر از جناب خوش عمل
موفق باشید .
با احترام _ خودکار کم رنگ
سهراب آقایی
1390/5/21 در ساعت : 7:44:28
شبي موقع افطارببينيدعزيزان:

كه نورست ويالقمه ي افطارپدرها؟!

سلام وعرض ادب
بیت فوق العاده گیرایی بود
احسنت
مصطفی پورکریمی
1390/5/20 در ساعت : 17:1:2
سلام جناب استاد انصاری نژاد عزیز

شب چلچله هاخوش به مزامير زبورست

غزل هاي سليمان به لب شانه بسرها

این تصاویر بدیع و این زبان شعری بلیغ و انحصاری حاصل سال های زیادی ریاضت معنوی و تجربه ی شاعری ست به شما تبریک می گویم .
ابراهیم حاج محمدی
1390/5/20 در ساعت : 18:1:13
با سلام جناب انصاری نژاد عزیز حظ و لذّ وافری نصیب ما کردی برادر (دراين سو تپش باغچه با ورد سحرگاه درآن سو وزش نافله از كوه و كمرها) / فقط یک مورد به لحاظ وزنی به نظر بنده رسید که در نظری که خودکار کمرنگ عزیز برای شما نوشته است آمده است . آغاز مصرع مورد نظر با هجای بلند ( می ) مشگل ایجاد کرده . در هر حال بسیار لذت بردم دست مریزاد
محمد وثوقی
1390/5/21 در ساعت : 0:31:46
سلام آقای انصاری نژاد
غزل شیوایی است دست مریزاد.

شبي موقع افطارببينيدعزيزان:
كه نورست ويالقمه ي افطارپدرها؟!
به یاد این مصرع مولانا افتادم (اگر درست یادم مانده باشد): «من نور خورم که قوت جان‌ست». در بیت آخر چرا آهنگ حجاز؟ حجاز هم در موسیقی ایرانی و هم در موسیقی عرب نغمه‌یی غمگین است که با مردف سرودن و شور و رقص این شعر سازگار نیست.
مستدام باشید.
بازدید امروز : 9,842 | بازدید دیروز : 58,829 | بازدید کل : 124,027,271
logo-samandehi