اصلاً به كار دلبران كاري ندارم
اصلاً به روي دوش شان باري ندارم
اين دل شبيه شهر هاي بي قواره است
اصلاً تبحر توي معماري ندارم
جز عشق چيز ديگري بر سر ندارم
من شاهم اما تخت و درباري ندارم
من يك زبان سرخ دارم با سري سبز
از زخم هايم هيچ آماري ندارم
آغوش مي خواهم كمي باران ببارم
از سينه هاشان چشم همياري ندارم
دنبال او سرگشته ام اينجا و آنجا
در هيچ جا دكان و بازاري ندارم
عمري گذشت و تازه فهميدم كه جز عشق
اصلاً به كار هيچ كس كاري ندارم!
کلمات کلیدی این مطلب :
دلبران ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/5/20 در ساعت : 7:33:37
| تعداد مشاهده این شعر :
1231
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.