عاقبت کتاب پس لرزه های غزل پس از چند ماه انتظار توسط انتشارات سخن گستر مشهد چاپ شد

در این کتاب می خوانید ........

با باد های آخر پاییز می پرد

وقتی که روزگار بهاری نیاورد

باشد که قلب منجمدم تنگ تر شود

آن دم که بی بهانه شب و روز بگذرد

انگار سالهاست که قحطی به جای تو

دست مرا گرفته و با خویش می برد

حالا ترک ، ترک زده هر لحظه لحظه ام

مثل غمی که سینه ی دیوار می درد

پس لرزه ی نگاه تو را هر پرنده ای

حس می کند که از لب دیوار می پرد

دیگر کسی به عشق کسی دل نمی دهد

اینجا یکی نگاه یکی را نمی خرد

حالا سکوت و قحطی این روزگار را...

ای دل به دل نگیر که این نیز بگذرد

دوستان عزیز ی که تمایل به تهیه کتاب دارند در قسمت نظر ها درج نمایند