این روزها دنیا ، شعاع ِ دیگری دارد
هر اتّفاق ِ ساده ای ، حلّ ِ معمّایی است
خانه تکانی کرده تقویم ِ ورق خورده
پشت ِ زمستان ، طرحی از لبخند و زیبایی است
******
تن پوش ِ صحرا سبزه هایی مخملی رنگ است
در دامنش گل های نارنجیّ و عنّابی
دریا تمام ِ فکر و ذکرش رقص با امواج
زیر نگاه ِ ماه ، در شب های مهتابی
******
خورشید پابوسیّ ِ گل های زمین رفته
هر چشمه دریایست از ماهیّ ِ پولک ریز
کاشی به کاشی آسمان رنگین کمانی صاف
لحن ِ چکاوک ها میان ِ باغ ها لبریز
******
عطری نفس های هوا را بازتر کرده
پیچیده در هُرم نفس ها ، بوی ِ ریحان ها
ساعت به وقت ِ مهربانی : کوک و سرسبز است
گویا زمان افتاده در دستان ِ گلدان ها ...
******
دارد بهاری عاشقانه می رسد از راه ...
این روزها حال و هوای ِ دیگری دارم ...
من می روم دیروزهای کهنه را امسال
از لا به لای ِ دفتر ِ تقویم ، بردارم !
احمد فرنود سروده شده اسفندماه 1391