می روم دور از تو در آغوشِ راهی ناگزیر
چون عبورِ خسته و بی جانِ آهی ناگزیر
سال ها بُر خوردنِ تنهایی و اندام شب،
حجمِ بُغضی ملتهب شد، قرصِ ماهی ناگزیر
چون برادر های یوسف، کافرِ عشق آمدیم
نیمه شب ها بی صدا، در عمقِ چاهی ناگزیر
خنده های دردناک و گریه های آتشین،
پرده ها را می دَرَد در شامگاهی ناگزیر
هم چو گفتن از همآغوشی، جنونی بی حجاب
گفتن از تو در غزل ها شد گناهی ناگزیر
در طوافِ بوسه با احرامی از شوقِ گناه
می سپارم دل به اسرار نگاهی ناگزیر
www.limin.blogfa.com
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/5/18 در ساعت : 14:14:17
| تعداد مشاهده این شعر :
1093
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.