غزل تویی،نفس شعر من تویی مادر

تویی تو قافیه پرداز زندگانی من

به نام توست اگر عاشقانه می گویم

نگاه توست به شبهای شعر خوانی من

 

به گوشم از غزل حافظ آنقدر خواندی

که مست شعر شدم با نگاه شیرینت

تمام زندگیت عشق و آب و نانت شعر

تو آفتابی و آیینه ات نشانی من

 

چه قدر خستگی ام را برایت آوردم

چه قدر خستگی ات را به خنده پوشاندی

چه قدر بی خردی کردم و تو بخشیدی

مرا ببخش و ببخشای بر جوانی من

 

تمامی کلماتت پراز لطافت عشق

تمامی لحظاتت پر از ظرافت شعر

غزل تویی و غزال دو چشم زیبایت

ترانه چیست به عیر از تو آسمانی من

 

ردیف این غزل از (من) پر است می دانم

ردیف کرده ام اینجا تمام (من) ها را

که دست و پای تو را واژه واژه بوسه دهم

شوم فدای تو ای عمر جاودانی من

 

نغمه مستشارنظامی