ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عشق پر هزینه ...




خانم اجازه! سلام

خانم اجازه! من فاطمه هستم. اسم من؛ مثل اسم شماست؛ یعنی من هم نام شما هستم!

خانم اجازه! مادر من از نسل شماست؛ من فرزند مادرم هستم. یعنی من از نسل شما هستم. خانم اجازه! من از نسل شما هستم؟

خانم اجازه! مادرم فرزند شماست؛ من دختر مادرم هستم؛ یعنی من دختر شما هستم. خانم اجازه! یعنی من دختر شما هستم؟

خانم اجازه! اگر من دختر شما باشم، یعنی می توانم شما را «مادر» صدا کنم. خانم اجازه! می توانم؟ ...

خانم اجازه! سلام «مادر»! ...






من، از نوادگان شما هستم ... مدهوش عطر سینه ی تو، مادر!

با بالهای قصه سفر کردم ... دلتنگ؛ تا مدینه ی تو، مادر



مادر! چگونه گریه کنم امشب؟ ... وقتی سرم به سینه ی سبزت نیست

یادم نبود ... وایِ دلم! ... سرخ ست ... از زخم میخ؛ سینه ی تو ... مادر!



این دردها هزینه ی عشقت بود ... عشقی که زنده داشت ولایت را

دیوار بایدم که بکوبم سر ... از عشق پر هزینه ی تو ... مادر!



دیوار ... وای ... قصه ی تلخش را ... مادر بزرگ گریه کنان می خواند

می گفت: نسل قُنفُذیان دارند ... حتی هنوز کینه ی تو ... مادر!



آن روز ... آخ ... بین در و دیوار ... مهدی مگر صدای تو را نشنید؟

آخر کجاست منتقم سیلی ... موعود بی قرینه ی تو مادر؟



امشب دوباره مرثیه ی دردم ... اما چقدر قافیه کم دارم!

بر من ببخش ... دست دلم خالیست ... بر من ببخش ... مادر من... مادر ... مادر تمام دنیا ... مادر هر که دوستت دارد ... مادر ... مادر ... مادر ...



فاطمه معین زاده
۲۷خرداد ۸۶


موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/12/6 در ساعت : 1:17:52   |  تعداد مشاهده این شعر :  889


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی کارگر
1392/12/6 در ساعت : 13:54:4
سلام. احسنت. نثرتان هم بسیار زیبا بود.
فاطمه معین زاده
1392/12/6 در ساعت : 17:55:7
به نام خدا
سلام آقای کارگر
ممنون از لطفتون
زهرا آراسته نیا
1392/12/6 در ساعت : 20:23:56
سلام فاطمه جان
قبول باشه
آفرین زیبا عرض ارادت کردی
فقط مصرع آخر هرچند کار جالبی بود اما طولانی بودنش کمکی به زیبایی شعر نکرده بود و به نظرم تا همون "مادر من .. مادر" دیگه کافی بود
دعامون کن
فاطمه معین زاده
1392/12/7 در ساعت : 9:1:2
به نام خدا
زهرای عزیز سلام
ممنون از حضورت
نظرت محترمه
لطف کردی
بازدید امروز : 5,876 | بازدید دیروز : 50,765 | بازدید کل : 124,607,945
logo-samandehi