ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ماه مستان



با جذبه ی مه روی خود آرامِ دریا می بری
 می تابی و خاموشی شب را به یغما می بری
 

خورشیدِ زر افشان ز نقره تابِ تو بی جلوه شد
 شب را مزیّن می کنی ، رونق ز فردا می بری

مجنون اگر بیند تو را دیوانگی افزون کند
 با جادوی مهتابِ خود ، افسونِ لیلا می بری

من بهرِ درکِ عشقِ تو ، بنگر سرا پا دل شدم
 عقل از سرم می رانی و دل را سرا پا می بری

ای روشنای چشمِ شب کورم ، درخشان ماهِ من
 تا بر تو گردم خیره ، سو از چشمِ بینا می بری
 *
در برکه ای تصویرِ تو افتاد و پر از باده شد
 زین می مبادا ساقیا ! بهرِ کسی جامی بری

کلمات کلیدی این مطلب :  حسین احسا نی فر ، رها ، ماه مستان ، نقره تاب ، زر افشان ، مهتاب ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/12/5 در ساعت : 13:34:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  717


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سارا وفایی زاده
1392/12/6 در ساعت : 10:10:48
درود جناب احسانی

زیبا سرودید

حسین احسانی فر
1392/12/6 در ساعت : 10:44:59
درود بر شما خانم وفایی زاده گرانقدر
از بذل توجهتان بی نهایت سپاسگزارم

مؤید باشید
شکیبا غفاریان
1392/12/6 در ساعت : 9:15:16
سلام جناب احسانی فر
زیبا سرودید .. فقط کاش زبان شعرتان کمی امروزی تر بود ..
مانا باشید
حسین احسانی فر
1392/12/6 در ساعت : 9:51:20
سلام و عرض ادب خدمت شما شاعر توانا
به دیده لطف نگریستید
سپاس فراوان از حضورتان

نظرتان در مورد زبان شعر را به جان می پذیرم و سعی میکنم در اشعار بعدی حتما مد نظر قرار دهم.
صمد ذیفر
1392/12/7 در ساعت : 11:19:27
در یک جناس تام شد<فرّ> نقطۀ تشریک ما
لیکن به بازار غزل فـــــرّ را تو تنهــــا می بری

یک شب ره صدساله را طی میکنی با اشتیاق
بر کشـتن نام و لقب ،شمشیر تقوا می بری

با فرّ ویا بی فرّ شـــده ذیفر به یاری مفتــــخر
در شهرت احسانی فر و نامش زمولا می بری
سلام.
و درود فراوان بر رفیق موافق حسین عزیز .
فقط عرض می کنم احسن و دستمریزاد .
یقین با تداوم مراقبت ، افق درخشانی پیش روست. سعادت و رستگار تان را مسئلت می دارم.
...............................
با جــــذبۀ مه روی خود آرامِ دریــــــــا می بری
می تابی و خاموشی شب را به یغما می بری
(نقش ماه در مدّ دریا و جلوۀ مهتاب ،تشبیه زیبایی است)
خورشیدِ زر افشان ز نقره تابِ تو بی جلوه شد
شب را مزیّن می کنی ، رونق ز فردا می بری (نتیجۀ دو بیت )
من بهرِ درکِ عشــــقِ تو ، بنگر سرا پا دل شدم
عقل از سرم می رانی و دل را سرا پا می بری
حسین احسانی فر
1392/12/7 در ساعت : 11:49:15
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و گرانقدرم
بداهه زیبایتان بسیار بر دل نشست و ان شاء الله در لوح جان محفوظ خواهد ماند.
مدتی بود که توفیق کسب فیض از خدمتتان را نداشتم و بسیار دلتنگتان شدم.
پیام شما بهترین پیامی بود که می توانست به من برسد.

از اینکه اشعار ناقابل بنده را با دقت هر چه تمام تر میخوانید بسیار سپاسگزارم و بر خود میبالم.

بداهه ای نیز تقدیمتان میکنم:

پای دَرسَت عاشقی را ارمغان می آوری
با حضور مستمرّ خویش دل را می بری

وارثِ «فرِّ» شمایم گرچه من ناقابلم
هرچه «فر» باشد به دنیا،لا جَرَم از ذی فری
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/12/5 در ساعت : 21:18:13
با جذبه ی مه روی خود آرامِ دریا می بری
می تابی و خاموشی شب را به یغما می بری

زیباست جناب احسانی فر.
درود بر شما...
حسین احسانی فر
1392/12/5 در ساعت : 22:5:17
سلام و عرض ادب جناب دکتر افخمی بزرگوار
سپاس فراوان از حضور ارزشمندتان
تشکر از اینکه به این ناقابل نظر لطف افکندید
بازدید امروز : 31,262 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,195,573
logo-samandehi