سلام و عرض ادب استاد عزيز عيدتان مبارك زيبا سروديد ماجور باشيد
|
فراوان درود استاد گرامی زیبا سروده تان بر دل نشست و حظ کردم از خواندنش
|
|
سلام و درود جناب استاد اقتداری بزرگوار. فیض بردم ماجور باشید انشاء الله. همو که داده به من فرقان، که از درخشش آیاتش هزار پرده بر آویزد، زشرم پیش رُخش خورشید
|
باسلام
لحظه هایتان شاعرانه باد
|
|
سلام بر استاد اقتدارى کسی که وسعت دستانش، پر از شکوه نوازش بود کسی که رخت رهایی را به برده های زمان پوشید چون هميشه عالىىىىى
|
|
در آن زمینِ تب آلوده، در آن صحاری سرگردان کسی شکفت که با خود داشت، هزار حنجره از توحید کسی که وسعت دستانش، پر از شکوه نوازش بود کسی که رخت رهایی را به برده های زمان پوشید درود بر استاد اقتداری عزیز... درودها... عیدتان مبارک! جسارتاً بیت آخر برای اینجانب شُبهه ی معنوی تداعی کرد: اگر چه تلخ ولی آخر، شکست هیبت بت ها را و آیه آیه ی توحیدش، به چارسوی زمان پیچید شکستن هیبت بتها اصلاً تلخ نبود...!! البته شاید منظور شما مرارتها و سختیهایی که نبی مکرم اسلام(ص) در راهِ شکستن بتها تحمل نموده اند باشد ولی مفهوم متبادر به ذهن این بیت این است که شکسته شدن هیبت بتها تلخ بود... شاید هم بنده درست متوجه نمی شوم . علی ایّ حال بابت جسارتم عذر می خواهم. برقرار باشیذ استاد سلام ودرود خذاوند بر شما باد همان برداشت دومتان صحیح است درراه شکستن بت ها سختی ها وتلخی های فراوانی را چشید ولی آن وجود مبارک ومصمم ایستادگی کرد تا فتح الفتوح مکه به وجود آمد وجشن شکستن بت ها ی پوشالی
|
کسی که وسعت دستانش، پر از شکوه نوازش بود کسی که رخت رهایی را به برده های زمان پوشید سپاس!
|
سلام حضرت استاد ------------------ از این بهتر نمی شود تصویری بسیار زیبا از یک واقعیت تلخ در جاهلیت موفق و سر بلند باشید
|