ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



به پیر عشق حسینی حبیب بن مظاهر

چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی (ع) هم در میان باشد
 
سر پیری عجب شوری است در چشمانت ای مومن!
- جوان بودن به ظاهر نیست، باید دل جوان باشد
 
چنان آتش شدی، گفتند دود از کنده بر خیزد
همان دودی که باید خار چشم کوفیان باشد
 
چکید از دیده ی تر اشک شوقت، تیغ آوردی
کشیدی تیغ بی تردید تا خط و نشان باشد
 
کمر خم کرده بودی فکر می کردند از پیری است
چنان تیری شدی، جَستی، که پنداری کمان باشد
 
تو آن کوه کهنسالی که می گفتند خاموش است
دهان وا کردی و دریافتند آتشفشان باشد
 
تو آن مردی که «قوت لا یموتش» عشق شد، آری
نمک گیر است از این سفره هر کس، جاودان باشد
مربع
به فیض دوستی نائل شدن چندان هم آسان نیست
«حبیب» است آن که پای دوستی تا پای جان باشد

کلمات کلیدی این مطلب :  حبیب بن مظاهر ، عاشورا ، محرم ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/8/18 در ساعت : 23:37:44   |  تعداد مشاهده این شعر :  960


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حامد خلجی
1392/8/19 در ساعت : 0:2:36
درود بر شما جناب فردوسی
همیشه شاعر بمانید
امیر علی سلیمانی
1392/8/19 در ساعت : 23:42:20
علی جان مثل همیشه شیوا و شیرین بود
دست مریزاد
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/8/19 در ساعت : 0:31:46
«حبیب» است آن که پای دوستی تا پای جان باشد

درودتان
عبدالله عمیدی
1392/8/20 در ساعت : 10:27:51
سلام
آفرين دل بر تو باد
وحیده افضلی
1392/8/19 در ساعت : 0:10:36
کمر خم کرده بودی فکر می کردند از پیری است
چنان تیری شدی، جَستی، که پنداری کمان باشد

سلام/ زیبااااا
مجتبی نادری طاهری
1392/8/20 در ساعت : 0:52:39
سلام بر علی فردوسی
بسیار زیبا و خواندنی بود
سر پیری عجب شوری است در چشمانت ای مومن!
- جوان بودن به ظاهر نیست، باید دل جوان باشد
تعابیرتان ناب بود
یا علی
حامد خلجی
1392/8/18 در ساعت : 23:43:26

درود بر شما چنای فردوسی
اجرتان با صاحبش
مهشید رهبری
1392/8/19 در ساعت : 7:39:22
سلام جناب فردوسی بزرگوار
خیلی لذت بردم،خیلی...احسنت
اجرتان با مولا(ع)
بازدید امروز : 32,273 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,196,584
logo-samandehi