ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



واژه های تو در رگهای من

در انتظار رسیدن حرفی ، خبری از تو
به تلاوت انجیر و زیتون
به خوانش ِ من از نخستین ِ هفت ِ سالی که با تو آغاز می شود
سیب روبروی من نشسته توئی
از پشت پرده‌ها دست تکان دادی
برایم شعرتر از سعدی می شوی
تا توی کیف ام هم رد دست ِ تو باشد
کِیف می کنم وقتی
نگاهت می کنم
نگرانِ موهایت می شوم
وقتی دست ات را بدون انگشت هایم فرض می کنم
می ترسم
 
پیمان جمعه هایمان
قسمت گوش هایمان باشد
درست مثل آغوش ام
که برای تو تمام روزهای سال باز است
حتی روز جهانی کارگر و
اصلن عاشورا و تاسوعا ندارد
وقتی میان بین الحرمین دستان ات
مردد می شوم
میان جغرافیا‌ی اندام ات
داستان عاشقانه می نویسم .
 
مرد منم ،
روبروی دریچه‌ی قلبت
زانو زده به کاشی کاری انگشت ها
کاشکی پیش تر از آنکه پرده ها کنار بروند
روی ستون های تنم نام ات را می تراشیدی
تا بعدها
نشان ات بدهم
در انتظار حرفی ، خبری ، واژه ای از تو
در بهار و تابستان
و سه فصل دیگر سال ( ! )
بر من ، چه گذشته است !

16 فروردین 1392 ـ شهرری 
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/8/7 در ساعت : 18:47:56   |  تعداد مشاهده این شعر :  587


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

فاطمه معین زاده
1392/8/9 در ساعت : 0:52:24
به نام خدا
سلام
در بهار و تابستان و سه فصل دیگر سال ...
شاید فصل پنجم ، فصل «دلتنگی» باشد ...
خیلی خوب بود.
وحید پیام نور
1392/8/9 در ساعت : 1:34:47
با سلام و سپاس از وقتی که گذاشتید ، ممکن است اینطور باشد که فرمودید ، ممکن است طور دیگری باشد .
بازدید امروز : 1,512 | بازدید دیروز : 58,829 | بازدید کل : 124,018,941
logo-samandehi