ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شعر دفاع مقدس /يك دسته گل بر روي يك تابوت /ارزاني باباي مريم بود
يك دسته گل بر روي يك تابوت ، ارزاني ِ باباي مريم بود
ارزاني ِ مردي كه احساسش ، شفاف تر از آب زمزم بود
تقويم تاريخي كه مي دانست ،نام و نشان ِ((مرد))مي ماند
وقتي پلاكش، پرچمي روي ، گلدسته ي ايرانِ خُرّم بود
سجاده اش قصد ِزيارت داشت ، مثل نماز ظهر عاشورا
هفتادُ دو گلبرگ را مهمان ، در نيمه ي ماه ِمُحرّم بود
.
در شطي از خون امتحان دارد ، از كوسه ها هرگز نمي ترسد
ماهي سرخي كه دلش چون كوه ، از اول اين راه محكم بود
مرگ از حوالي ِ دلش كوچيد، بازندگي پيچيد احساسش
مردي كه از روز ازل روحش ، با پرده هاي عشق مَحرم بود
جغرافياي عشق مي باريد ، در مرز و بوم صبح بيداري
بوي ترّنم زندگي بخش ِ آبادي ِ خطِّ مقدم بود
.
.
بعد از گذشت ساليان سال ، با بهت چشمش آسمان مي ديد
اينبار روي شانه ي مريم ، گرماي دست يك نفر كم بود
.
حالا فقط من ماندم و يك حس ، حسي كه سمت ِ روشني مي رفت
تابوت سرخي كه براي من ، هرم ِ صراط المستقيمم بود
 
سيد مهدي نژادهاشمي


 
کلمات کلیدی این مطلب :  بيداري /شعر دفاع مقدس ،


   تاریخ ارسال  :   1392/7/7 در ساعت : 22:22:53   |  تعداد مشاهده این شعر :  1286


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ابراهیم حاج محمدی
1392/7/7 در ساعت : 23:39:45
سلام
بسیار زیبا است . حتما الف و لام را بردارید از اول { مستقیم }
شبنم فرضی زاده
1392/7/8 در ساعت : 8:23:16

بعد از گذشت ساليان سال ، با بهت چشمش آسمان مي ديد
اينبار روي شانه ي مريم ، گرماي دست يك نفر كم بود
.
درودتان
بازدید امروز : 1,456 | بازدید دیروز : 13,143 | بازدید کل : 122,601,530
logo-samandehi