چقدر فاصله تا تو جان داده ام تا این شعر این زن برخیزد چمدانش را ببندد زخم هایش را و جاری شود از برف های جنوب درود بر استاد سرکار خانم سیده فاطمه صداقتی نیا ،فروغی دیگر دست مریزاد /شعر قشنگتان را چند بار خواندم و لذت بردم /پاینده و برقرار باشید /بدرود
سیده فاطمه صداقتی نیا
1392/6/15 در ساعت : 22:2:39
درود بر شما برادر روشن اندیشم که به من لطف بی کران دارید.
|
|
تااین زن برخیزد چمدانش را ببندد زخم هایش را و جاری شود از برف های جنوب چون خونی از انگشت زنان خوشه چین... چقدر خوبه که اومدی نمی خوام این صفحه به بسته بودن عادت کنه...
سیده فاطمه صداقتی نیا
1392/6/17 در ساعت : 0:12:9
:) ... رفیق و هم درد همیشگی ام زهرای خوب
|
|
سلام درود بانو موفق باشید
سیده فاطمه صداقتی نیا
1392/6/17 در ساعت : 0:10:4
سلام و سپاس برادر خوب و ارزشمندم مجنون رضایی. ممنونم از حسن نظر تان
|
|
بسیار زیبا بود سرکار خانم
|
سلام خانم صداقتی نیا شعر خوبتان را خواندم سر شار از واژه های زاگرسی! امسال دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شهرتان هستم ،یاسوج سرزمین خاطره هاست مانا باشید
سیده فاطمه صداقتی نیا
1392/6/17 در ساعت : 0:8:42
درود بر برادرم عسکریان
سپاس از حسن نظرتان
جای خوشحالیست برای ما حضور ارزشمند شما در یاسوج .موفق باشید .
یاسوج شهر فوق العاده پربرکتی ست روزهای خوبی برایتان آرزومندم برادر خوبم.
|
|
یاد نثر های زیبای بانو سیمین دانشور افتادم مخصوصا فضای سووشون را برایم تداعی کرد سلامتان باد
|
سلام. دست مریزادشاعر!
سیده فاطمه صداقتی نیا
1392/6/17 در ساعت : 0:11:34
درود بر برادر نیک اندیش و بزرگوارم
ممنونم از حضور تان.
پیروز و سربلندی تان را آرزومندم
|
|
زیبا سروده اید /پاینده باشید
|
شعرهایتان همیشه قابل تامل و صد البته شکوهمندند
|
شعری یکدست و زیبا برقرار باشید خانم صداقتی نیا
|