امشب دوباره از غم یک درد می نویسم
از سوز آن "زمستان" سرد می نویسم
از داغ آتشی که تر و خشک را گرفته ست
- در چار سوی مزرعه ایی زرد - می نویسم
چوپان گله نگو خود ختم گرگ ها بود
و امشب از خیانت این نامرد می نویسم
رنگ پریده ی جنگل های سوخته را
از هشت سال جوری که کرد می نویسم
.
.
.
این شِکْوه نیست که می خوانی در این ورق، نه
شعری شبیه نامه ی پی گرد می نویسم
(بهمن91)
************************
درد آخرم را می نویسم
هرچه بادا باد
.
.
.
آن کلید
- دست این جلاد -
شاه کلید انبار داس هاست...
آی گندم ها!
گنجشک ها!
مترسک ها!!!
فرار
فرار
فرار
(خرداد 92)
تاریخ ارسال :
1392/4/23 در ساعت : 4:1:11
| تعداد مشاهده این شعر :
664
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.