ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سرشک تنها


به   عبور    نور     ماند     غزل       دوباره ی    من



که  درخشد   از   ورای      شب     بی ستاره ی  من



به    تبسم    نسیمی   دل   خویش  می کنم       خوش



که    مگر     خبر    رساند     ز   گل بهاره ی   من



نه    ترنم    هزاری      نه    نوازش        بهاری



تو    بگو    سرشک    تنها که به چیست چاره ی من



همه  شب   از  این دریچه به  هوای برگ  سبزی



قطرات    ژاله  ریزد     صدف  نظاره ی    من



همه    آذرخش   خشمم    به  دل سیاه این  شب



بزنم    که    چیره   گردد   مگر این  شراره ی من



غزلی   اگر   نگویم  به چه  مرهمی  چه  عشقی



نفسی   قرار    گیرد     دل    پاره  پاره ی   من



دل   اگر  چه    هست خونین همه شهربسته آذین



که   رسیده    پشت  پرچین زسفر سواره ی  من .


کلمات کلیدی این مطلب :  سرشک ، تنها ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/4/11 در ساعت : 17:40:55   |  تعداد مشاهده این شعر :  1339


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سیاوش پورافشار
1390/4/11 در ساعت : 18:42:6
سلام استاد گرامی
این غزل با این صمیمیت و قدرت بیان بی گمان از قریحه خداداد شما نشات می گیرد
یا حق
احسان اکابری
1390/4/11 در ساعت : 18:46:42
سلام آقای خوش عمل عزیز

شعر زیبایی از شما خوندم


براتون بهترین هارو آرزو دارم
محمد سعید شیخ
1390/4/12 در ساعت : 2:36:23
با عرض سلام و احترام
شعر زیبا و با طراوتی بود.
مهدی فرزه (میم. مژده رسان)
1390/4/12 در ساعت : 11:49:42
سلام استاد بزرگوار جناب آقای خوش عمل کاشانی

از خواندن شعر زیبای شما به راستی لذت می برم .گویا این شعر را در رابطه با غیبت و آرزوی ظهور حضرت صاحب الامر(عج) سروده اید؛ به هر روی؛ اشعار زیبای شما را در رایانه ام ذخیره می کنم . موفق و موید و سلامت باشید.


سرشک تنها


به عبور نور ماند غزل دوباره ی من


که درخشد از ورای شب بی ستاره ی من


به تبسم نسیمی دل خویش می کنم خوش


که مگر خبر رساند ز گل بهاره ی من


نه ترنم هزاری نه نوازش بهاری


تو بگو سرشک تنها که به چیست چاره ی من


همه شب از این دریچه به هوای برگ سبزی


قطرات ژاله ریزد صدف نظاره ی من


همه آذرخش خشمم به دل سیاه این شب


بزنم که چیره گردد مگر این شراره ی من


غزلی اگر نگویم به چه مرهمی چه عشقی


نفسی قرار گیرد دل پاره پاره ی من


دل اگر چه هست خونین همه شهربسته آذین


که رسیده پشت پرچین زسفر سواره ی من .

*****
حدس شما درست است دوست ارجمندم.دل دریایی شما و صفای باطنتان را چاکرم.البته بزرگواری چون شما میداند که بحثها و جدلها در خصوص شعر که شاید بین من وشما هم باشد فقط برای پیشرفت است .ما مثل طلبه ها درمباحثمان جدل میکنم اما باهم رفیق هم هستیم.شما عزیز احترام مضاعف نزد کمین دارید چون به سن و سال هم یک سال از من بزرگترید.به هرحال من شما را دوست میدارم.
محمد وثوقی
1390/4/11 در ساعت : 18:22:10
سلام حضرت استاد خوش عمل
«دیریست دلم چشم به راهت دارد»...
شعر زیبایی است؛ خصوصاً این بیتش:
همه شب از این دریچه به هوای برگ سبزی
قطرات ژاله ریزد صدف نظاره ی من

*******
از محبتتان ممنونم.«دیریست دلم چشم به راهت دارد» / آتش به دل از چشم سیاهت دارد!

اکرم بهرامچی
1390/4/11 در ساعت : 19:28:34
به عبور نور ماند غزل دوباره ی من


که درخشد از ورای شب بی ستاره ی من
سلام آقای خوش عمل
خیلی زیبا سرودید و شروع قشنگی داشت مخصوصا زبان شعر در بیت اول دلتشین تر است
مهدی فرزه (میم. مژده رسان)
1390/4/12 در ساعت : 23:49:41
سلام استاد بزرگوار.
به هر روی؛ هم شعر شما و هم مباحثات شما ارزشمند است و به هیچ روی مایه ی دل آزردگی نخواهد شد. دوستی با شما ؛ شاعر باصفای آیینی؛ مایه ی سرافرازی ست.
موفق و سلامت باشید.
سیاوش پورافشار
1390/4/11 در ساعت : 18:41:1
سلام استاد گرامی
این غزل با این صمیمیت و بیان بی گمان از قریحه خداد شما نشات می گیرد
موفق باشید
مصطفی پورکریمی
1390/4/12 در ساعت : 0:57:47
سلام جناب استاد خوش عمل عزیز

غزلی اگر نگویم به چه مرهمی چه عشقی

نفسی قرار گیرد دل پاره پاره ی من

بسیار زیبا سروده اید استاد .
گفته ام من بارها هر جا که باشد خوش عمل
این خودش یعنی شراب کهنه و ناب غزل

*******
از اینکه مشوقی چون شما دارم کله گوشه بر عرش می سایم.سربلندهمیشگی باشید.


بازدید امروز : 48,782 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,213,093
logo-samandehi