آمد ندا که غنچه به باران نگاه کن
تا گل شوی به چشمه فراوان نگاه کن
این قدر مات چهره زیبای خود نباش
آیینه کاذب است به انسان نگاه کن
یک جا نمان که آفت یک رود ماندن است
رودی! روان به کوه و بیایان نگاه کن
خرداد برگها همه سبزند ای درخت
در رنگ دوستان خود آبان نگاه کن
یوسف! اگر رها شدی از بند فتنه ها
گاهی به این اهالی زندان نگاه کن
فریاد! خاطرات بدت را ورق بزن
در عکسهای خیره پشیمان نگاه کن