ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پیر نودساله!
پنجاه و پنج     ساله   شدم      اما
در  باطنم   چو    پیر    نود   ساله
پرواز  را   به   یاد     نمـــــی آرم
چون  کـــــرکــــس اسیر نود  ساله
از  جور    چرخ  شد  عضلاتم آب
یعنی   شدم    خمیــــــــر نود ساله
آنسان«رس» ام کشیدزمان کامروز
ماننده ام   به «زیــــــر»  نودساله
دیشب به  کوچه  پیرزنی   دیــــــدم
او بود : گلحــــــــریـر نـــــود ساله
پت پت کنان مداهنــــــه اش کردم
کای  دختــــــر صغیـــــر نود ساله
ای  یادبود  عشـــــــق جوانیــــهام
وی  ماه   کم نظیـــــر  نود   ساله
عشقی  که  بود  در دل ما  آتــــش
شد  مثل    زمهریر   نود   ســاله
آخر  به  وصل  هم نرسیدیم   آه
بابات   داد  گیــــــــر   نود ساله
چل سال پیش  نامه تو  را  دادم
در  اول   مسیـــــر   نود  ساله
گفتم که صبرکن دوسه روزی چند
بل  میــــــرد آن کبیــــر نود ساله
باباش  بود   در  نظرم    یعنــــی
آن  پیر  سختگیــــر    نود ساله
او مرد و برد شوق من  و دختش
در  گور  سردسیـــــر  نود ساله
ماندیم ما  جدا   و  جدا  ماندیم
این  سالهای  دیر     نود  ساله
گفتم عجوزه را به  تبسم   هان
ای مرگ  را سفیــــر  نود ساله
روصبر کن که نامه ی بعدی را
امضا  کنم    حقیــــــــر نودساله
گر  من ندادمت به توخواهد داد
امید  حق  نبیـــــــر   نود ساله!
آن گاه  می رسیم به هم مسرور
اینجا  اگر نصیب نشد  در  گور!

کلمات کلیدی این مطلب :  پیر ، نودساله! ،

موضوعات :  طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1392/2/16 در ساعت : 19:37:28   |  تعداد مشاهده این شعر :  920


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  بهشاد امامی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام بر شما
آرزو می کنم که خداوند به قلبتان آرامش روزافزون مرحمت فرماید ان شاء الله.
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
درود بر ادیب فرزانه.از دعای خیرتان ممنونم.
علی رضا آیت اللهی
1392/2/18 در ساعت : 16:28:44
سلام به شاعر شهیر

مثل اینکه پس از فوتبال باز هم نود شما را رها نمی کند !

از اینکه امیدرا از دست نمی دهید و در « برخی از امور » راسخ هستید خوشحالم .

می گویند خمیر که ورز بیاید ارزشش از شراب هفت ساله هم بالاتر می رود . حال چه ارزشی دارند این خمیرهای نود ساله ...

گرچه با پشتکار و پیگیری نود ساله شما مطمئن هستم باز هم حسب المرسوم آرزو می کنم که :

موفق و موید بوده باشید انشاء الله .
MMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMM
درود و فراوان درود.از این که باحضور مهرانگیزتان کاسه ای از فالوده ی خوشگوار یزدی را نصیب ارادتمند هم فرمودید خشنود و سپاسگزارم.یزد و یزدی در فرهنگ عامه ی ما از احترامی در حد قداست برخوردارند.در ایام نوجوانی دوستی یزدی داشتم که زرتشتی بود و من از حضور گهگاه در خانواده ی مکرم آن دوست با جلوه های زیبایی از معنویت و راستی و درستی در زندگی روبرو شدم.
حمیده میرزاد
1392/2/17 در ساعت : 2:16:14
سلام استاد
بسيار زيبا ودلچسب...
اشعار شما سفير لبخند است.
احسنت...
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
درود بر شما.امیدوارم گل لبخند هماره برلبهایتان باشد.
علی اصغر اقتداری
1392/2/16 در ساعت : 22:19:36
همان بهتر که این نود ساله وپدرش به شما جواب رد دادند!
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
اما:
دل در گرو عشق قدیم است هنوز....
محمدجواد آسمان
1392/2/18 در ساعت : 10:57:59
درود خدا بر استاد خوش عمل بزرگوار و عزیزم
می خواستم به طور ویژه از شما خواهش کنم بر ما منت بگذارید و مقالات و مطالب مرتبط با شعر برایمان بفرستید تا در مجله ی شعر منتشر کنیم.
poem_magazine@yahoo.com
آقای قزوه همیشه از شما و دوران همکاری با شما به نیکی یاد می کنند و من بشخصه به شما که مفخر استان ما هستید افتخار می کنم. امیدوارم با تجربه ای که در کار مطبوعات دارید، از کمک و راهنمایی بی نصیبمان نگذارید. پیشاپیش سپاسگزارم.
*********************************
درود و فراوان درود.قربان صفای دل آسمانی ات.این پیر پا به دامن کشیده ی دردمند را اگر سعادت یار شود و از نفس قدسی عزیزانی چون شما شور و نشاط جوانی یابد حتما با سیاه مشقهای منظوم و منثورش مصدع خواهدشد.سربلند باشی.
محمدرضا جعفری
1392/2/16 در ساعت : 23:52:1
درود استاد

آموختم از محضرتان

پیروز باشید.
ءءءءءءءءءءءءءءءء
درودتان.زنده باشید و سربلند.
اشرف گیلانی
1392/2/17 در ساعت : 12:9:19

شناسنامه ي من يك دروغ اجباري ست...
««««««««««««««««««««««««
و یک دروغ دوباره ست المثنایش.....
مهدی سیدحسینی
1392/2/17 در ساعت : 16:3:7
سلام جناب استاد کاشانی
بهره بردم
شادو موفق باشید
درپناه حق.
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
درود بر شما.از حضور دل انگیزتان ممنونم.
علی‌رضا پیش‌بین
1392/2/16 در ساعت : 22:43:42
با سلام به استاد



شما جوان مانده اید و عکستان سن و سالی از او گذشته. چه خوب می شود که جوانش بفرمایید.
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
درود:
ما نمانیم و عکس ما برجاست
گردش روزگار بر عکس است....
سعید پسران رزّاق
1392/2/17 در ساعت : 15:10:5
درود استاد
لذت بردم.
ءءءءءءءءءءءءءءءءء
وعلیکم یا شیخ.کیف حالک؟
سعید پسران رزّاق
1392/2/17 در ساعت : 17:58:31
گفت با شیخی ادیبی لاله گون / کیف حالک ای رفیق باژگون

گرچه پیری خامی و بی مایه ای / هیچ نورت نیست تا در سایه ای

گفت پیرم، لیک اندر آفتاب / جان بگیرم! پس زمن رخ بر متاب
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
حبذا آن شیخ و آن دانا ادیب
یادگیر ای پوررزاق نجیــــــب...
بازدید امروز : 1,992 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,223,199
logo-samandehi