ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل معبد باران

حاجتش را خیال می بافم ، پشت فولاد معبد باران
با قلم ، واژ ه های رنگارنگ ، روی دفتر ، خوش آمد باران

از کویر آمدم که تب دارد ،پوستش زرد و تاولی رنگ است
پست کرده است حاجتش با من ،تا رسانم به مقصد باران

مادرم تا که بود باران بود ، مادرم تا که رفت باران رفت
روی نقشه تو را سفر می کرد ، از دهاتش به مشهد باران

با گلاب نگاه قمصری اش ، بارگاه تو شستشو می داد
گنبدت خوب برق می انداخت، بر دلش ماند مرقد باران

از خدا خواست شاعرت بشوم ، شاعری با پرنده ها مانوس
بر لبش یا امام هشتم بود، التماسش به ایزد باران

من حواسم شده است پرت شما ، می نویسد قلم به حال خودش
می نشیند کبوتر شعرم ، ناگهان روی گنبد باران




از کتاب فواره های بی برگشت  ص 62  خلیل رویینا











 

کلمات کلیدی این مطلب :  باران امام هشتم ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/1/28 در ساعت : 16:30:41   |  تعداد مشاهده این شعر :  832


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ایمان کریمی
1392/1/28 در ساعت : 16:42:38
سلام استاد
خدا رحمت کنه مادرتونو

جسارتا احساس میکنم در این مصرع یک اشتباه تایپی صورت گرفته ، چون وزن به ریخته
(از خدا خواست تا که شاعرت بشوم)
احتمالا ( تا که ) اضافه ست . . .

مانا باشید
بازدید امروز : 27,639 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,248,846
logo-samandehi