ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چشمانت ...

چنانم مست کرده باده ی  بادام چشمانت
که می نوشم شراب عشق را از جام چشمانت
 
اسیر جَزر و مَد ماه رخسارت  شدم دیدی
چه طوفانی شدم تا ساحل آرامِ چشمانت ؟
 
عبورم می دهد فانوس چشمانت شبانگاهی
که غوغا  می کند دلشوره های شام چشمانت    
 
دلم سرد و هوای گرم دامانت ، نمی دانم
چرا  صیاد من افتاده ام ، در دامِ چشمانت ؟
 
خیال دیدنت پُر می کند سهم نگاهم را
نمی دانی چه حالی دارم از اوهامِ چشمانت
 
به میقات غمت راهی شدم سودایی عشقت
و بر تن می کُنم پیراهن احرام چشمانت
 
غزالِ تشنه ی لب می رود تا برکه ی لبهات
هراسان است ، برگردد پلنگِ رام چشمانت 
(رضا محمدصالحی) 
 
 
 

 

کلمات کلیدی این مطلب :  شراب عشق ، چشمانت ، نگاه ، اوهام ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1391/12/15 در ساعت : 17:32:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  1374


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمید خصلتی
1391/12/23 در ساعت : 23:48:25
در مورد این شعر یک نکته توجهم را جلب کرد وآن اهمیت ردیف است البته نه موفقیت ردیف در این شعر بلکه موقعیت ردیف در شکل دادن به یک شعر وکمک کردن به موفقیت یا عدم موفقیت آن.
ردیف در این شعر نقش کلیدی بازی میکند وبا حذف ردیف معنی ومحتوای اکثر ابیات به هم می ریزد. واز طرفی همین واژه قسمت مهمی از خیال انگیزی شعر را به خاطر حضور در ترکیبات پایانی شعر به عهده دارد.ترکیباتی که در طول شعر گاه هیچ ارتباط وسنخیتی با هم ندارند ولی دریک واژه وآن هم واژه ی چشمانت مشترک هستند.تر کیبات را ببینیم:در مصراع اول چشم به بادام تشبیه می شود که اگر همین تنها بود شاید اشکالی بر شعر وارد نبود حال انکه بادام چشمان را نیز به خم تشبیه می کند. واینجاست که اشکال بوجود می آیدمست شدن از خم بادام چشمان در مصراع اول ودوباره نوشیدن شراب عشق از همان چشمان ولی اینبار جام هستند نه خم بادام.در بیت دوم مصراع اول:شاعر اسیر جزر ومد ماه چشمان میشود و در همان بیت دوباره ماه چشمانی که جزرو مد را باعث می شود تبدیل به ساحل امنی برای شاعر شده است که یک تناقض آشکار درمحتواست.در بیت سوم:فانوس چشمان شاعر را شبانگاه از جایی عبور میدهد که اتفاقا این مکان یا زمان جایی است با نام چشمان تو .یعنی با فانوس چشمانت از شام چشمانت عبور میکنم؟!
در ابیات پایانی به نوعی شعر از نظر بیانی قوت بیشتری گرفته است گویی این ابیات پایانی در زمان دیگری با حال وهوایی دیگر یا توسط شاعری دیگر سروده شده است.از ردیف که بگذریم قافیه ی انتخاب شده وموسیقی خاصی که با تکرار وامتداد ام در ذهن میدهد یکی از نقاط قوت زیبای شعر است.برای شاعر سلامتی وشادی آرزو میکنم.
حمید خصلتی
1392/2/9 در ساعت : 16:39:30
بی شک اشکال بر طرف شده است.طوفانی شدن وجذر ومد در اثر ماه رخسار در ساحل چشمان به آرامش بدل میشود.موفق باشید
رضا محمدصالحی
1392/2/9 در ساعت : 10:20:33
سلام جناب خصلتی گرامی

برداشتتان از بیت مذکور دقیق است ( البته متفاوت با نقد قبلی ) به همین دلیل جایگزین کردم
نظر شریفتان چیست ؟
« اسیر جزر و مد ماه رخسارت شدم دیدی
2- نظر پر مهرتان در باره ابیات پایانی را ارج می نهم اما قبول بفرمایید نحوه ی بیان به چالش کشیدن شاعر بود تا تعریف بیت های پایانی ( البته حقیر قدری برا ی خودم متصور نیستم ولی در حالت کلی دلپسند نبود) .
3- اصلاً دوست ندارم نقد کارشناسانه را به این راحتی از دست بدهم لذا ضمن سپاسگزاری مجدد از حضورتان تقاضا دارم به هر نحوی که صلاح میدانید ( و در صورت صوابدید ) سایر نوشته های حقیر را نیز نقد فرمایید .
ارادتمند شما
رضا محمدصالحی
1392/2/8 در ساعت : 19:11:2
سلام جناب خصلتی



اول از فاصله زمانی پاسخ تا ارائه ی نقد خوبتان عذر می خواهم ( نقد شما را امروز دیدم و آنهم با اشاره ی دوستی)

دوم علی رغم اینکه بنده بنا ندارم پاسخی به نقد ها بدهم اما مطالبی در نوشته ی شما بود که این توضیحات را ناگزیر میکند:

1- در قسمتی فرموده اید » «در بیت دوم مصراع اول:شاعر اسیر جزر ومد ماه چشمان میشود و در همان بیت دوباره ماه چشمانی که جزرو مد را باعث می شود تبدیل به ساحل امنی برای شاعر شده است که یک تناقض آشکار درمحتواست» در حالی که در آن بیت « طوفانی شدن متاثر از جزر و مد است نه آرام بودن و امنیت دقت فرمایید اسیر جزر و مد ماه چشمان شدن حالتی طوفانی را ایجاد کرده که شاعر تا ساحل آرام چشمان معشوق دارد و بین « ماه » بودن چشم و« امن » بودن آن تناقضی نیست .

2- ابیات پایانی نه در زمان دیگری سروده شده و نه توسط شاعر دیگری؟؟؟!!! به نظرم این قضاوت در شان نقد و نقاد نیست همه ی ابیات ظرف یک شب به ذهن حقیر رسید و مکتوب شد ( البته در خصوص حال و هوا ی دیگری داشتن حرف است )

در پایان از صرف وقت ارزشمندتان سپاسگزارم و امید دارم سایر نوشته های حقیر را هم به بوته نقد منصفانه ببرید .

با احترام



خصلتی/با سلام بر شاعر محترم.در مورد جذر مد ماه چشما نکته ای که عرض کردم این بود که چشمان معشوق در آن واحد نمی تواند هم به ماه تشبیه شود وجذر ومد ایجاد کند ودر همان لحظه همان چشمان دوباره ساحل آرام بخشی برای جذر ومدی شود که توسط همان چشمان ایجاد شده است.
در مورد ابیات آخر هم گفتم بیان وقدرت شاعرانگی در ابیات پایانی بیشتر شده است وانگار که شاعر دیگری سروده باشد نه این که متهم کنم که شاعر دیگری سروده است عزیز.اگر دوست ندارید از ابیات پایانی تان به زیبایی یاد کرده باشم میگویم بفرمایید. باز هم میگویم ابیات پایانی تان قوی تر است دوست شاعر.قدری نوشته ام را دقیق تر میخواندید به کلمه «گویا»میرسیدید.
محمد شکری فرد
1391/12/16 در ساعت : 18:30:57
سلام آقای محمدصالحی...غزل زیبایی بود...قافیه بندی زیبایی نیز داشت...

ممنون.
...............
سلام و عرض ادب جناب شکری فرد . سپاس از حضورتان
حمیده میرزاد
1391/12/17 در ساعت : 1:6:6
بسيار زيبا....
كامگار باشيد
...............
سلام از حضور همیشگی شما در صفحه ی دلنوشته های بنده بسیار سپاسگزارم
علی اکبر مقدم
1391/12/17 در ساعت : 22:46:48
سلام بر شما استاد صالحي عزيز
تصاوير ومعاني زيبايي خلق كرديد
خيلي لذت بردم
سرشار از صفا باشيد
ممنون كه ما را مهمان انديشه واحساستان نمودديد
زنده باشيد
...........................
از حضور ارشمند و نظرلطفی که ابراز فرمودید سپاسگزارم
بازدید امروز : 46,687 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 124,005,287
logo-samandehi