ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بقيع بغض آلود!نذرغربت كريم آل الله امام حسن مجتبي-ع-
 در دلم يك مدينه تعزيه خوان، دردلم يك بقيع بغض آلود
با همين روضه خوب مي فهمم ،منبر مسجد النبي ست كبود
 
در حسينيه ام كه مي شنوم ، شب تابوت و تير باران را
تيرهايي كه بر جنازه ي ماه ،آمدند از كمان فتنه فرود
 
تيري آمد مرا عقب تر برد ، تا كجاي مدينه در شب پيش
ديدم آنجا كريم باران را ، مثل ابري به مجلس بدرود
 
پاره اي از جگر به طشت نشست ، چشم بر هم نهادو سخت گريست
گفت :"لايوم ياحسين "...آنگاه ،از گلو مصرعي شكسته سرود
 
كربلا بود لاي انگشتش ، قطعه در قطعه اش نشان مي داد
ظهر توفاني محرم شد ،گريه سر داد بين گفت و شنود
 
كو ابوالفضل من ؟صدايش زد ،حركت داد پرده اي را ديد
شطي از مشك ناگهاني ريخت ،عطش باغ ماند و رودا رود
 
قطعه اي تازه باز از جگرش ، ناگهان بر گلوي طشت افتاد
روضه اي خواند و پرده بالا زد ،با اشارات عشق بال گشود
 
اي غزل از بقيع رد شده اي ، نيمه شب چون پرنده اي زخمي
پرخوني برايم آوردي ، از كدامين دريچه ي مسدود؟!  
 
11
 
 
13/11/ 89 ميبد
 
کلمات کلیدی این مطلب :  بقيع ، بغض ، آلود!نذرغربت ، كريم ، آل ، الله ، امام ، حسن ، مجتبي-ع- ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/10/22 در ساعت : 10:21:47   |  تعداد مشاهده این شعر :  829


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی پورکریمی
1391/10/22 در ساعت : 19:21:41
درود بر شما حناب استاد انصاری نژاد عزیز بسیار شاعرانه و ماهرانه این غزل مرثیه را سروده اید خوش به سعادتتان مأجور باشید

بهشاد امامی
1391/10/22 در ساعت : 13:33:59
عطش باغ ماند و رودارود...
کاش اطرافیان نمی شنیدند و می شد همراه با گریستن این بیت ها شیون کرد.
آجرک الله
میلاد سلطانی آزاد
1391/10/23 در ساعت : 13:49:51

اي غزل از بقيع رد شده اي ، نيمه شب چون پرنده اي زخمي
پرخوني برايم آوردي ، از كدامين دريچه ي مسدود؟!

سلام
دلنشین بود

به امید روزی که دریچه های مسدود به دست آن که باید گشوه شود.
بازدید امروز : 2,190 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,223,397
logo-samandehi