ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



با آن كه رگ های تنش زخم تبر داشت
امشب تمـام لحظه هايم سوگـوارنـد

گل های دشتِ خاطــراتم بی بهارنـد



خود را به آب وآتش امشب می زند دل

بر شـوكـران بی كسی لب می زند دل



يکباره از من روحِ شعـرم را گرفتنـد

درفصلِ طوفان نوحِ شعرم را گرفتنـد



ازشرقِ چشمانش عطوفت موج می زد

خورشيد با او خويش را بر اوج می زد



پيوسته باغِ سبزِ عرفانش ثمــر داشت

با آن كه رگ های تنش زخم تبرداشت



با نامِ او فــريادها می رويــد از دل

سبزينه ای از يادها می رويـد از دل



هـنگام طغيـان نوبت افشـاگری شد

وقت هجومِ ذوالفقـار حيـدری شد



فـرياد كن در جــام مولا زهر كردند

نفرين بـر آنهايی كه بـا او قهركردند



نـامـردهــا روزی دل او را شكستند

بـر راهِ او انبـوهِ رَهزن هـا نشستنـد



بی دردها يــارانِ او را سَــر بُـريـدند

از پيكــرِ فـريــادها حنجــر بُـريـدند



ای واژه هـای داغــدارِ شعــر هـايم

ای زخــم های كوله بـارِ شعــرهايم



ای بغض هـای ماتــمِ روز جـدايی

ای اشك های گرم و جانسوز جدايی



ای پينه بسته دست های تيـر خـورده

ای عشق های زخمی شمشير خورده



ای وامــدارانِ نـگاهی پُــر ستــاره

ای گام های مانده بـر پُل های چـاره



ای عابدان عاشقِ سجّــاده ی شب

ای قاصدك های غريب جاده ی شب



امشب کلام مثنوی ها ناتمام اَست

محرابِ احساس غزل ها بی امام است



او را بياييــد از نگاه خسته پــرسيـم

از اشك های جاری پيـوسته پـرسيم



او را بيـاييـد از دَمِ مظلــوم پـرسيم

از بی گناهی خسته و محكوم پـرسيم



او را به نـامِ آلِ ياسيـن می شنـاسند

عاشق ترين های فلسطين می شناسند



او را تمـام دردمنـدان دوست دارند

آواره ها، غربت نوردان دوست دارند



اورا مگر از صاحب مجلس بپــرسيم

تنهای تنهـا از گُل نــرگس بپــرسيم
کلمات کلیدی این مطلب :  با ، آن ، كه ، ، رگ ، های ، ، تنش ، زخم ، تبر ،


   تاریخ ارسال  :   1390/3/12 در ساعت : 0:19:24   |  تعداد مشاهده این شعر :  1094


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سیاوش پورافشار
1390/3/13 در ساعت : 11:43:3
سلام بزرگوار
خواندم مثنوی زیبایتان را صمیمی و با معنی
خدانگهدار
اکرم بهرامچی
1390/3/13 در ساعت : 11:46:49
سلام آقای پور کریمی
درود بر قلم توانمند شما
احسان اکابری
1390/3/13 در ساعت : 13:5:47
سلام آقای مصطفي پوركريمي عزیز

مثنوی زیباتون رو خوندم
انشالله اون دنیا هممون رو سفید باشیم
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 5 ماه و 10 روز و 19 ساعت و 45 دقیقه و 32 ثانیه است همراه شماییم 455658332.071 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 5,857 | بازدید دیروز : 6,763 | بازدید کل : 123,431,773
logo-samandehi