چرا این روزها دلتنگی ام را فاش می گویم؟
عبور لحظه های سنگی ام را فاش می گویم
مگر در خوابِ این شب های بی پایان چه می بینم؟
که ناگه خواب های رنگی ام را فاش می گویم!
چه دیدم در عبور سایه ها در کوچه ای خاموش؟
که حتی سایه ی کمرنگی ام را فاش می گویم
شب ام دلگیر و سنگین، آفتاب روز من پر درد
نگاه خسته ی پاشنگی ام را فاش می گویم
درون سینه ام مردان مردی ناله ها دارند
ولی آواز مرد گَنگی ام را فاش می گویم
بیا تا بشنوی آواز چنگ ام را در این کاریز
سحر نوشان شوخِ شنگی ام را فاش می گویم
هزاران سالِ تلخ از مرگ رستم رفته اما من
هنوزم چامه های جنگی ام را فاش می گویم!
چهارم تیر نود و یک
تاریخ ارسال :
1391/9/24 در ساعت : 3:24:39
| تعداد مشاهده این شعر :
1004
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.