سلام به شاعر ارجمند و گرامی
افتخار دارم که بگویم شعری از یک شاعر حقیقی میخوانم .
شاعرگونه ها ابتدا عباراتی آهنگین می آورند ، یا منظومه ای بنظرشان می رسد و می نویسند و آنگاه از خود می پرسند که چه گفتیم ؟ و بسیار هم پر مدٌعا هستند ؛ فقط به این دلیل که آهنگین و یحتمل زیبا سروده اند . امٌا شاعر ، به معنی آگاهی دهنده ، ابتدا فکر می کند و آنگاه شعری بنا بر آن « تفکر » یا گاه « منطق » به ذهنش می رسد ، می سراید ؛ یا حتی بنا به تفکری که سالهای سال ذهن او را به خود مشغول داشته است و اتفاقا " این درخت میوه دار سرش خم است : متواضع است مثل جناب عالی .
شعر « بچگی » را حاوی سه مسئله اساسی فلسفی دیدم .
1 - غریزه و فطرت انسانی که کتاب شهید مطهری در اختیار همه هست و نیز کتابهائی اساسی از روانشناسان بنام جهان .
2 - مسئله بهانه تراشی نزد بشر برای ارضای تمایلات فطری و غریزی خود که با جامعه - مردمشناسانی چون مالینوسکی ، مبحث بسیار گسترده کارکرد گرائی را تشکیل داده است ؛ و نهایتا" :
3 - فرهنگی که کودک به درستی یا به غلط از آن پیروی می کند و سایر اعتقادات را که رایج اند می پذیرد ؛ امٌا ثروتمند شدن بر اساس سنگ پرانی به مارمولک را خیر ... شاید ( اصولا" اگر درست متوجه شده باشم ) به این دلیل که در اینجا قضیه ملموس تر و به قول غربیان ابژکتیو تر است .
هرسه شعر زیبا و پر محتوا هستند ؛ امٌا فعلا" فقط درباره نخستین شعر اظهار نظر کردم تا اگر انشاء الله فرصتی بود برای شعرهای بعدی هم بیایم .
استوار و پایدار باشید انشاء الله .
--------------------------------------------------------------------------------------
بادرود براستاد آیت اللهی ارجمند /از لطف نظر و البته دقت نظر و وقتی که می گذارید بی نهایت ممنون و شرمنده ام و امید وارم شایستگی شاگردی حضرتعالی را داشته باشم /شاد و سلامت باشید / یا حق