دست مریزاد و مأجور باشید ........................... تهرانی: از لطفتان سپاسگزارم
|
درود بر شما مأجور باشید انشاالله... ........................... تهرانی: انشالله. شما هم. از لطفتان سپاسگزارم
|
سلام خانم حیایی بزرگوار ما به خانه بازمی گردیم تا فراموش کنیم زینب به شام می رود تا به یادمان بیاورد زخمه های عاشورا چه ترنم باشکوهی در دل عاشورایی شما برپا کرده است عالی بود درود بر شما ........................................ تهرانی: سلام بر شما. این جوشش خون است که گاهی بر رنگ قلم هامان می نشیند. از بودنتان سپاسگزارم
|
سلام بانو بسیار تلخ است فراموشی کاش یادمان باشد چگونه بر آل علی ظلم رفت و ما درس آزادگی را بیاموزیم از آن بزرگواران قلمتان همچنان نویسا برقرار باشید .................................... تهرانی: پاینده باشید نازنین بانو. سپاس
|
سلام و درود نازنین بانو حیایی تهرانی درود که نگاهتان زیبا فریادگر شد التماس دعای نیک قلمتان جاودان احساستان در امان باد .................................... jتهرانی: فدای مهربانی هایتان. ممنون
|
سلام
شعری بسیار خوب و خواندنی بود.
|
سلام خواهر گلم چه مفاهیم والایی را گنجاندی ممنونم ................................. تهرانی: سلام نازنینم فدای لطف و توجه ات
|
اجرتان با امام حسین /بسیار زیبا سروده اید / یا حق ...................................... تهرانی: در این خانه از استادانم بسیار آموخته ام. شما بزرگوارید. ممنون
|
سلام آفرین آفرین علی الخصوص کار اول خیلی خوب بود. اشاره به آن چراغی که خاموش نشد. سرشار از نمادپردازی های زنده. برقرار باشید. ..................................... تهرانی: سلام بر شما. از حسن توجهتان تشکر می کنم
|
از صبح بر هرچه ماتم گریسته ایم حالا راهمان دوتا شده است: ما به خانه بازمی گردیم تا فراموش کنیم زینب به شام می رود تا به یادمان بیاورد احسنت چقدر کوتاه و رسا صد مرحبا. این هنر خوبی است که در کوتاهترین اشعار محکمترین و عمیقترین حرفها را بیان کنیم و الحمدلله شما این توانایی را دارید. اجرتان با حضرت زینب سلام الله علیها ................................. تهرانی: شما به واگویه های بنده لطف دارید جناب سیاهپوش. سپاسگزارم
|
سلام خانم تهرانی جانم واقعا چه تلخه این فراموشی...که به هیچ عنوان دوستش ندارم! ................................ تهرانی: وحیده ی عزیزم خیلی تلخ تر از آنکه به زبان بیاید و زخمه شود و شعر. خیلی تلخ است فراموشی این فریاد
|
Tabriiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiik... :) omidvaaram hamisheye khodaa piruz baashin
|
سلام خانم حیایی عیدتان پیشاپیش مبارک.
|
از صبح بر هرچه ماتم گریسته ایم حالا راهمان دوتا شده است: ما به خانه بازمی گردیم تا فراموش کنیم زینب به شام می رود تا به یادمان بیاورد. ........ امروز نیز باید به یاد زینب باشیم در دمشق که بر گرد حریمش به پاسداری مشغولند عده ای با عشق تا مبادا جماعت تکفیری سر در آخور غرب و شیوخ عرب تخریب سازند حرمش را چون بقاع واقع در بقیع عشق
|